معنی tax-free به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈtæksfriː ˈtæksfriː

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective adverb

اقتصاد بدون مالیات، معاف از مالیات

لغات تخصصی اقتصاد در انگلیسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- The company provides tax-free health benefits to its employees.

- بسیاری از خرده‌فروشان آنلاین در فصول تعطیلات خرید بدون مالیات را ارائه می‌دهند.

- The organization is a tax-free entity.

- این سازمان یک نهاد معاف از مالیات است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tax-free

adjective (of goods or funds) not taxed

Synonyms: tax exempt, untaxed

ارجاع به لغت tax-free

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «tax-free» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tax-free

لغات نزدیک tax-free

- tax-deductible
- tax-exempt
- tax-free
- taxable
- taxation

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی