امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Twigged

American: ˈtwɪɡd British: twɪɡd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adverb
( twiggy ) شاخه‌دار، ترکه مانند، لاغر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد twigged

  1. verb Understand, usually after some initial difficulty
    Synonyms: tumbled
  2. verb To perceive and recognize the meaning of
    Synonyms: kent, savvied, understood, taken, sensed, seen, read, grasped, gotten, followed, fathomed, conceived, comprehended, compassed, caught, apprehended, accepted

ارجاع به لغت twigged

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «twigged» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/twigged

لغات نزدیک twigged

پیشنهاد بهبود معانی