امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Violently

ˈvɑɪələntli ˈvaɪəlntli
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more violently
  • صفت عالی:

    most violently

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb B2
(فیزیکی یا غیرفیزیکی) به‌طور خشونت‌آمیز، توأم با خشونت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He claimed to have been violently treated while in detention.
- او ادعا کرد که در زمان بازداشت به‌طور خشونت‌آمیز با او رفتار شده است.
- She shook her head violently.
- توأم با خشونت و به‌طور خشونت‌آمیز سرش را تکان داد.
- The crowd reacted violently.
- جمعیت به‌طور خشونت‌آمیز واکنش نشان داد.
adverb
به‌شدت، شدیداً، به‌طور بسیار شدید
- He was violently sick.
- او به‌شدت بیمار بود.
- They are violently opposed to the idea.
- آن‌ها با این ایده شدیداً مخالف هستند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد violently

  1. adverb In a violent manner
    Antonyms: nonviolently
  2. adjective Characterized by violent actions
    Synonyms: destructively, forcibly, forcefully, combatively, powerfully, strongly, coercively, flagrantly, outrageously, overwhelmingly, compellingly, disturbingly, turbulently, stormily, ruinously, stubbornly, with violence, in a violent manner, abruptly, noisily, with-a-vengeance, like fury, rebelliously, riotously
    Antonyms: peacefully, quietly, weakly
  3. adjective Characterized by violent emotions
    Synonyms: furiously, angrily, vehemently, frantically, fiercely, hysterically, hilariously, passionately, urgently, madly, frenziedly, ardently, enthusiastically, impulsively
    Antonyms: mildly, gently, undisturbedly, peacefully, quietly, weakly

لغات هم‌خانواده violently

ارجاع به لغت violently

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «violently» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/violently

لغات نزدیک violently

پیشنهاد بهبود معانی