امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Weakly

    ˈwiːkli ˈwiːkli
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    adjective adverb
    علیل‌المزاج، ضعیف، بی‌بینه، کم‌بنیه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - a weakly plant
    - یک گیاه مریض
    - a weakly old man
    - یک پیرمرد رنجور
    - a weakly infant
    - یک نوزاد ناتوان
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد weakly

    1. adjective Not physically strong
      Synonyms: decrepit, feeble, infirm, weak, delicate, flimsy, fragile, frail, insubstantial, debile, puny, unsound, unsubstantial, rickety, sapless
    2. adverb In a weak or feeble manner or to a minor degree
      Antonyms: strongly

    لغات هم‌خانواده weakly

    ارجاع به لغت weakly

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «weakly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weakly

    لغات نزدیک weakly

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی