امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wile

ˈwaɪl waɪl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

حیله، فریب، خدعه، تزویر، مکر، تلبیس، به طمع انداختن، فریفتن، اغوا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- He is back to his old wiles.
- او به حیله‌های سابقش برگشته است.
- His sermons would even wile the birds from the trees.
- موعظه‌های او حتی پرندگان را از درختان جلب می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wile

  1. noun cunning
    Synonyms: angle, artfulness, artifice, cheating, chicane, chicanery, con, contrivance, craft, craftiness, deceit, deception, device, dishonesty, dissimulation, dodge, feint, flimflam, fraud, gambit, game, gimmick, guile, hoax, horseplay, imposition, little game, lure, maneuver, monkey business, monkeyshines, plot, ploy, racket, ruse, scam, scheming, setup, shenanigans, skullduggery, slant, slyness, stratagem, stunt, subterfuge, switch, trick, trickery, twist
    Antonyms: naivety, stupidity

Phrasal verbs

ارجاع به لغت wile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wile

لغات نزدیک wile

پیشنهاد بهبود معانی