امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Wrap

ræp ræp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    wrapped
  • شکل سوم:

    wrapped
  • سوم‌شخص مفرد:

    wraps
  • وجه وصفی حال:

    wrapping
  • شکل جمع:

    wraps

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive B1
پیچیدن، حلقه کردن، پوشانیدن، لفافه‌دار کردن، پنهان کردن، بسته‌بندی کردن، قنداق کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- My sister wrapped her arms around the baby.
- خواهرم بازوان خود را دور کودک حلقه کرد.
- I wrapped the shawl around my neck.
- شال‌گردن را دور گردنم پیچیدم.
- Wrap this thread around your finger.
- این نخ را دور انگشتت بپیچ.
- a town wrapped in fog
- شهری که مه آن را فراگرفته بود
- The box was wrapped in a plastic sheet.
- جعبه با ورقه‌ی پلاستیکی پوشانده شده بود.
- They are so wrapped up in their children that they have stopped socializing.
- آن‌قدر سرگرم بچه‌های خود هستند که دیگر با کسی معاشرت نمی‌کنند.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun countable
پتو، ملحفه، لفاف
- paper wraps for Christmas gifts
- لفاف کاغذی برای (بسته‌بندی) هدایای کریسمس
- The plan was kept under wraps until after the elections.
- نقشه را تا بعد از انتخابات مخفی نگاه‌ داشتند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrap

  1. noun clothing that is worn over for warmth
    Synonyms:
    coat jacket cloak cape shawl cover blanket mantle stole fur
  1. verb surround with a covering
    Synonyms:
    cover hide protect enclose envelop wrap clothe mask shelter veil drape shroud encase swathe bandage enfold invest cloak bind muffle absorb package pack bundle immerse swaddle sheathe encircle wind fold bundle up gift-wrap twine roll up camouflage
    Antonyms:
    unwrap uncover

Phrasal verbs

  • wrap something up

    کاری را به پایان رساندن، فیصله دادن، رتق و فتق کردن

  • wrap up

    لباس گرم پوشیدن، خود را پوشاندن، خود را گرم نگه داشتن، لباس گرم تن کسی کردن، گرم نگه داشتن، پوشاندن

    تمام کردن، فیصله دادن (کار و غیره)، جوش دادن (معامله)

Collocations

Idioms

  • wrap it up

    (معمولاً به‌صورت امر) آرام بودن، خفه شدن، سکوت کردن

  • wrapped up in

    (کاملاً) مجذوب، تمام هم و غم (کسی متوجه چیزی بودن)

ارجاع به لغت wrap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wrap

لغات نزدیک wrap

پیشنهاد بهبود معانی