جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ت" (صفحه 11)
تصور نکردنی
تصورات اولیه
تصورپذیری
تصوری
تصوف
تصویب
تصویب شدن
تصویب قانون
تصویب کردن
تصویب کردن با شتاب
تصویب نامه
تصویر
تصویر آبستره
تصویر اصلی
تصویر افقی
تصویر اول کتاب
تصویر با رنگ شمعی
تصویر برهنه
تصویر بزرگ نما شده
تصویر بساوی
تصویر بودا
تصویر بی حاشیه
تصویر تلویزیونی
تصویر چاپی
تصویر چیز در آینه
تصویر خطی
تصویر خیالی
تصویر دولوحه
تصویر ذهنی
تصویر ذهنی عجیب و غریب
تصویر زنده
تصویر سایه نما
تصویر سنگی سرگین غلتان
تصویر شاخ و برگ
تصویر شخص در آینه
تصویر عیسی یا مقدسان دیگر
تصویر غلط
تصویر غلط دادن
تصویر فرشته سرخپوش
تصویر فکری
تصویر کردن
تصویر کردنی
تصویر کره ماه
تصویر کلی ترسیم کردن
تصویر کوپید
تصویر کودک بالدار با گونه های گلگون
تصویر گذران
تصویر مانند
تصویر مبهم
تصویر مریم
تصویر مریم یا مقدسان دیگر
تصویر معکوس
تصویر میانبر
تصویر نقاشی شده
تصویر نگاشت
تصویرسازی
تصویرکشیدن
تصویرگری
تصویرگیری
تصویرهای مضحک
تصویری
تصویری که با کلیشه سایه روشن چاپ شده
تضاد
تضاد پیدا کردن
تضاد داشتن با هم
تضاد شخصیت و اندیشه
تضاد منافع
تضارب آرا
تضاریس
تضامن
تضامنی
تضرع
تضرع کردن
تضریس
تضعیف
تضعیف تدریجی صدا
تضعیف روحیه
تضعیف روحیه کردن
تضعیف شده
تضعیف قدرت
تضعیف کردن
تضعیف کردن روحیه
تضعیف موقعیت
تضمن
تضمین
تضمین اصالت هر چیز
تضمین خوبی هر چیز
تضمین شده
تضمین کردن
تضمین کردن چک
تضمین کننده
تضمین نامه
تضییع
تضییق
تطابق
تطابق با محیط
تطاول
تطبیق
تطبیق با محیط
تطبیق پذیر
تطبیق دادن
تطبیق زمانی کردن
تطبیق کردن
تطبیق کردن با
تطبیق کردن متون و آمار
تطبیق متون و آمار
تطبیقی
تطمیع
تطمیع پذیر
تطمیع شدنی
تطمیع کردن
تطمیع کردنی
تطمیع کننده
تطمیع نشدنی
تطور
تطویل
تطهیر
تطهیر کردن
تطیر
تظاهر
تظاهر به حمله برای گمراه سازی حریف
تظاهر به قشنگی
تظاهر به میهن پرستی
تظاهر به هنر دوستی
تظاهر پر زرق و برق
تظاهر کردن
تظاهر کردن به
تظاهر کنندگی
تظاهر کننده
تظاهر ناشیانه
تظاهرات
تظاهری
تظلم
تظلم کردن
تعادل
تعادل برقرار کردن
تعادل خود را حفظ کردن
تعادل قوا
تعادلی
تعارض
تعارض داشتن
تعارف
تعارف آمیز
تعارف دادن
تعارف داشتن
تعارف کردن
تعارفات
تعارفی
تعارفی بودن
تعاطی
تعاقب
تعاقب عبث
تعاقب کردن
تعالی
تعالی بخش
تعالی بخشی
تعالی بخشیدن
تعالی فکری
تعالی گرایی
تعالی یافتن
تعالیم
تعالیم و پندهای حضرت عیسی و حواریون
تعاون
تعاون کردن
تعاونی
تعب
تعبد
تعبدا
تعبیر
تعبیر غلط
تعبیر کردن
تعبیر مجدد
تعبیری
تعبیه
تعبیه کردن
تعبیه کردن در فکر خود
تعبیه کننده
تعجب
تعجب آور
تعجب کردن
تعجب و تحسین کردن
تعجبی
تعجیل
تعجیل آمیز
تعجیل کردن
تعداد
تعداد آرا
تعداد اعضا
تعداد افراد
تعداد امتیاز لازم برای بردن مسابقه
تعداد امنای صلح لازم در جلسات دادگاه های انگلیس
تعداد بی شمار
تعداد بیشتر
تعداد بیکاران
تعداد پرونده ها در زمان جاری
تعداد تمبر لازم
تعداد حیوانات شکار شده
تعداد زاد و ولد
تعداد زیاد
تعداد زیادی سرباز
تعداد سطرها
تعداد شرکت کنندگان
تعداد شکار
تعداد فراوان
تعداد قلیل
تعداد کثیر
تعداد کل آرا
تعداد کل تماشاگران سینما
تعداد کلی
تعداد گویچه های موجود در مقدار معینی از خون
تعداد مراجعین در زمان جاری
تعداد مسافران
تعداد موکلان در زمان جاری
تعداد مهاجران
تعداد نام نویسی شدگان
تعدادی
تعدد
تعدد زوجات
تعدد شغل
تعدی
تعدی به حقوق دیگران
تعدی کردن
تعدی کردن به
تعدی ناپذیری
تعدی و تهاجم
تعدیل
تعدیل شدن
تعدیل شده
تعدیل کردن
تعدیل کننده
تعدیل معنی
تعدیل و منطبق شدن
تعدیل و منطبق کردن
تعدیلی
تعرض
تعرض کردن
تعرض نظامی
تعرضی
تعرفه
تعرفه بندی
تعرفه رای
تعرفه گمرکی
تعرق
تعریت
تعریت گرفتن
تعریض
تعریض کردن
تعریف
تعریف آمیز
تعریف از خود
تعریف امراض
تعریف بسیار کردن
تعریف بیجا کردن
تعریف پی درپی
تعریف زیادی
تعریف غلوآمیز
تعریف کردن
تعریف کردن از
تعریف کردن حدود و ثغور چیزی
تعریف متقابل
تعریف ناسزاوار
تعریف نکردنی
تعریفی
تعریق
تعریق کردن
تعزیم
تعزیه
تعزیه گردان
تعزیه گردانی کردن
تعشق
تعشق ورزیدن
تعصب
تعصب انگیزی
تعصب حزبی
تعصب نژادی
تعصبی
تعطیل
تعطیل رسمی
تعطیل شدن
تعطیل شدن اقدام
تعطیل شدن مغازه
تعطیل شدن موقتی
تعطیل کردن
تعطیل کردن موقتی
تعطیل کردن و به بعد موکول کردن جلسه ی دادگاه
تعطیل و به بعد موکول کردن جلسه و مذاکره
تعطیلات خود را گذراندن
تعطیلات رسمی
تعطیلی
تعطیلی آخر هفته
تعطیلی دو سه روزه
تعطیلی شبیه به کار
تعطیلی نصفه روزه
تعظیم
تعظیم خفیف
تعظیم کردن
تعظیم و تکریم
تعظیم و تکریم چاپلوسانه کردن
تعظیم و تکریم کردن
تعفن
‹
1
2
...
8
9
10
11
12
13
14
...
21
22
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند