جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ت" (صفحه 13)
تفتن در کوره
تفتن شیشه و فلزات
تفته
تفتیدن
تفتیده
تفتیش
تفتیش کردن
تفتیش مذهبی در اروپای قرون وسطی
تفتین
تفتین کردن
تفحص
تفخیم
تفدان
تفرج
تفرجگاه
تفرس
تفرعن
تفرعن آمیز
تفرق
تفرق نور
تفرقه
تفرقه آفرین
تفرقه احزاب
تفرقه انداز
تفرقه انگیز
تفریح
تفریح کردن
تفریح و شادی کردن
تفریحات شبانه
تفریحگاه
تفریحگاه تابستانی
تفریحگاه دارای چشمه آب معدنی
تفریحگاه دارای ماشین های بازی و عکاسی و غیره
تفریحگاه کنار دریا
تفریحگاه مخصوص شنا و ورزش های آبی
تفریحی
تفریط
تفریط کردن
تفریغ
تفریق
تفریق کردن
تفس
تفسان
تفساندن
تفسیدن
تفسیر
تفسیر کردن
تفسیر نقاشی
تفسیر نوشتن بر متون ادبی
تفسیر و اجرای نمایش
تفسیر و ایفا کردن
تفسیری
تفش
تفش آمیز
تفشه
تفشه آمیز
تفصیل
تفصیلا
تفصیلی
تفضل
تفضلا
تفضیلی
تفقد
تفک
تفکر
تفکر کردن
تفکر و عبادت
تفکر و عبادت کردن
تفکری
تفکری کردن
تفکیک
تفکیک پذیر
تفکیک زدائی
تفکیک زدایی کردن
تفکیک شده
تفکیک کردن
تفکیک ناپذیر
تفکیک نژادی را فسخ کردن
تفکیکا
تفلون
تفلیس
تفنگ
تفنگ بادی
تفنگ برنو
تفنگ بی خان
تفنگ چخماقی
تفنگ چی
تفنگ خزانه دار
تفنگ دو لول
تفنگ ساچمه
تفنگ ساچمه ای
تفنگ ساز
تفنگ سازی
تفنگ سرپر
تفنگ سواره نظام
تفنگ سوزنی
تفنگ شکاری
تفنگ شکاری بی خان
تفنگ فتیله ای
تفنگ کم برد
تفنگ کوتاه
تفنگ لوله کوتاه
تفنگ وینچستر
تفنگچی مزدور
تفنگدار
تفنگدار دریایی
تفنگداران
تفنگداران دریایی ایالات متحده امریکا
تفنن
تفنن گرایی
تفننا
تفننی
تفو
تفوق
تفوق داشتن
تفوق ناپذیر
تفویض
تفویض اختیار
تفویض کردن
تفویض کردن مسئولیت و مالکیت
تفهم
تفهیم
تفییر رویه
تق
تق تق
تق تق زدن
تق تق کردن
تق تق کردن موتور
تق تقو
تق چیزی درآمدن
تق کردن
تق و توق
تقابل
تقارب
تقارن
تقارنی
تقاص
تقاص پس دادن
تقاص دادن
تقاص دهنده
تقاص گرفتن
تقاصی
تقاضا
تقاضا دادن
تقاضا کردن
تقاضا کردن از
تقاضا نشده
تقاضانامه
تقاضای سواری مجانی کردن
تقاضای عاجزانه کردن
تقاطع
تقاطع غیر هم سطح
تقاطع کردن
تقاطع همسطح
تقاطعی
تقاعد
تقبل
تقبل رسمی
تقبل کردن
تقبل کردن امور خیریه
تقبل کردنی
تقبل کننده
تقبلی
تقبیح
تقبیح کردن
تقدس
تقدم
تقدم داشتن
تقدم داشتن بر
تقدم و تاخر رویدادها
تقدمه المعرفه
تقدیر
تقدیر باور
تقدیر باورانه
تقدیر کردن
تقدیرا
تقدیرگرایی
تقدیرنامه
تقدیری
تقدیس
تقدیس کردن
تقدیس نان و شراب
تقدیم
تقدیم کردن
تقدیم کردن برای تصمیم گیری
تقدیم کردن برای تصویب
تقدیم کردن برای رسیدگی
تقدیم نامه
تقدیمی
تقرب
تقرح
تقریبا
تقریبا خاکستری
تقریبا درست
تقریبا مربع
تقریبی
تقریر
تقریظ
تقسیط
تقسیط کردن
تقسیم
تقسیم بندی رویدادها بر حسب دوره و زمان
تقسیم بندی شده به مناطق مختلف
تقسیم بندی شده به نواحی مختلف
تقسیم بندی کشور به استان و شهرستان
تقسیم به دو مسیر شدن
تقسیم تفصیلی
تقسیم شدن به
تقسیم شده
تقسیم شده به سه قسمت
تقسیم کاهشی
تقسیم کردن
تقسیم کردن با شدت
تقسیم کردن به اجزا
تقسیم کردن به بخش ها
تقسیم کردن به دسته
تقسیم کردن به سه بخش مساوی
تقسیم کردن زمین به قطعات کوچکتر
تقسیم کننده
تقسیم مجدد
تقسیم ناپذیر
تقسیم نشده
تقسیمی
تقصیر
تقصیر اوست
تقصیر کار دانستن
تقصیر کار شمردن
تقصیرپذیر
تقصیرکار
تقصیرکار جلوه دادن
تقصیرکارانه
تقصیریابی
تقطیر
تقطیر البول
تقطیر در خلا
تقطیر شدن
تقطیر شده
تقطیر کردن
تقطیر کننده
تقطیع
تقطیع دستوری کردن
تقطیع کردن
تقطیع کردن شعر
تقلا
تقلا کردن
تقلا کردن برای گرفتن توپ
تقلا کردن برای نگهداشتن توپ
تقلای زیاد کردن
تقلب
تقلب در امتحان
تقلب کردن
تقلب کردن در مسابقه
تقلبی
تقلی
تقلیب
تقلیب کردن
تقلید
تقلید انتقادی
تقلید بد
تقلید برای انتقاد و تمسخر
تقلید خنده آور
تقلید در آوردن
تقلید درآر
تقلید درآوردن
تقلید درآوری
تقلید طوطی وار کردن
تقلید غلوآمیز از لهجه و رفتار انگلیسی ها
تقلید کردن
تقلید کردن به منظور انتقاد
تقلید کردن به منظور خنده انگیزی
تقلید کسی را درآوردن
تقلید کننده
تقلید مضحک
تقلیدآمیز
تقلیدگر
تقلیدناپذیر از شدت خوبی
تقلیدی
تقلیل
تقلیل پذیر
تقلیل دادن
تقلیل دهنده
تقلیل ناپذیر
تقلیل یافتن
تقنین
تقنینی
تقوا
تقوی
تقویت
تقویت شدن
تقویت شده
تقویت کردن
تقویت کردن استدلال
تقویت کردن با گرفتن نفرات
تقویت کردن نیروی نظامی
تقویت کننده
تقویتی
تقویم
تقویم جولیان
تقویم دیواری
تقویم قیصری
‹
1
2
...
10
11
12
13
14
15
16
...
21
22
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی