جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ن" (صفحه 8)
ندیمه در دربار سلطنتی
ندیمه دربار سلطنتی
ندیمه عروس
نذر
نذری
نذیر
نر
نر ـ ماده
نر انگشت
نر بودن
نر در جفت گیری جانوران
نر و لاس
نر و مادگی
نر و ماده
نرآب
نراب
نرابی
نراد
نربانگ
نربانگی
نرخ
نرخ ارز
نرخ امریکایی
نرخ بازار
نرخ بانک
نرخ برابری
نرخ برابری ارز
نرخ بندی
نرخ بهره
نرخ بهره ممتاز
نرخ بهرهی بانکی
نرخ پرداخت برای این اوقات
نرخ تبدیل ارز
نرخ تنزیل توسط بانک
نرخ ثابت
نرخ روز
نرخ زایش
نرخ گذاری
نرخ مرگ
نرد
نردبان
نردبان پلکانی
نردبان تاشو
نردبان دو تکه
نردبان طنابی
نردبان کشتی
نردبان کوچک
نردک
نردکی
نرده
نرده آهنی
نرده از توری فلزی
نرده برف برای جلوگیری از بهمن
نرده بندی
نرده پا
نرده پاشنه
نرده پایه
نرده پدافندی
نرده پلکان
نرده جلو در
نرده جلو شومینه
نرده جوشنی
نرده چوبی بلند دور محوطه رزم سلحشوران
نرده دار
نرده دار کردن
نرده ساخته شده از تیرهای عمودی
نرده ساز
نرده فلزی
نرده کشی
نرده کشی کردن
نرده کشیدن دور چیزی
نرده کنار جاده
نرده گذاری
نرده گردان
نرده موقت
نرده موقت برای پس نگهداری جمعیت
نرده ی پشت زمین
نرده ی دور کشتی
نردی
نرزامه در منی انسان و جانور نر
نرزامه کش
نرسیدن
نرسیدن به
نرسیدن به مقصد
نرسیدن پست و محموله به مقصد
نرسیده
نرک
نرگس
نرگی در برابر مادگی
نرم
نرم از شدت ریزی
نرم از نظر بافت
نرم از نظر کیفیت
نرم استخوانی
نرم افزار
نرم افزار سازمانی
نرم اندامی
نرم باد
نرم بالک
نرم پر
نرم پنجه
نرم پوش
نرم تن
نرم تن صدف زی
نرم تنان
نرم چوب
نرم دست
نرم دل
نرم دلی
نرم رویه
نرم ساز
نرم ساقه
نرم شامه
نرم شدن
نرم کام
نرم کردن
نرم کردن پوست
نرم کن گوشت
نرم کننده
نرم کوب
نرم کوفتن
نرم لایه
نرم لایه دار کردن
نرم نرم
نرم نرمک
نرم نشدنی
نرم و آبدار
نرم و آبکی
نرم و براق
نرم و براق کردن
نرم و خم شو
نرم و خیس
نرم و سبک
نرم و شل
نرم و صاف کردن با کج بیل
نرم و غلیظ
نرم و غیر برشته
نرم و کرک مانند شدن
نرم و لطیف
نرم و لیز کردن
نرم و ملایم
نرم و واضح از نظر صدا
نرماده
نرماهن سازی
نرمش
نرمش دار
نرمش کردن
نرمکام
نرمکامی
نرمکوبه
نرمگر
نرموره در بازی کودکان
نرموک
نرموک دار
نرموکسان
نرموکی
نرمه
نرمه استخوان
نرمه باران
نرمه پر
نرمه در گوشت
نرمه ساق پا
نرمه سر
نرمه شکم حیوان چهارپا
نرمه گوش
نرمی
نرمی استخوان
نرمی استخوان ها
نرمی و پر مانندی
نرمی و لطافت
نرو از نظر رنگ
نروژ
نروژی
نروک
نره
نره بز
نره خر
نره خر بازی
نره غول
نره گاو
نره مرد
نری
نریان
نرینگی
نرینه
نرینه ـ مادینه
نرینه - مادینه
نرینه رفتار
نرینه رفتاری
نرینه مادینه
نزاد
نزار
نزار سازی
نزار شدن
نزار کردن
نزاری
نزاع
نزاع در شارع عام
نزاع زودگذر
نزاکت
نزاکت و حسن سلوک
نزد
نزد ...
نزد خانواده
نزدن استارت موتور
نزدن به هدف
نزدیک
نزدیک از نظر زمان
نزدیک از نظر مسافت
نزدیک بودن
نزدیک بودن به
نزدیک بودن به اعداد و آمار
نزدیک به
نزدیک به آرواره زبرین
نزدیک به برجستگی استخوان پس گوش
نزدیک به دم
نزدیک به دهانه
نزدیک به سیزده سالگی
نزدیک به عقب
نزدیک به قفسه سینه
نزدیک به کرانه
نزدیک به لگن خاصره
نزدیک به مرگ
نزدیک به نسخه اصلی
نزدیک به هدف
نزدیک به هم
نزدیک بین
نزدیک بینی
نزدیک تر
نزدیک ترین ترتیب
نزدیک ترین خویشاوند
نزدیک ترین زمان
نزدیک ترین فاصله
نزدیک شدگی
نزدیک شدن
نزدیک شدن به
نزدیک شدن زمان
نزدیک شدن فاصله
نزدیک شونده
نزدیک کردن
نزدیک کردن زمان
نزدیک کلیه ها
نزدیک گوش ها
نزدیکان
نزدیکترین عدسی به چشم در ابزارهای چشمی
نزدیکی
نزدیکی کردن
نزدین
نزع
نزف الدم
نزله
نزم
نزول
نزول آب سبز
نزول آب سیاه
نزول خوار
نزول خور
نزول دارگونه به زمین
نزول شدید
نزول قیمت ها
نزول کردن
نزول کردن به طور موقت و کم
نزول کردن به طور ناگهان
نزول کردن شدید قیمت
نزول ناگهانی
نزولی
نزهت
نژاد
نژاد براندازی
نژاد بشر
نژاد پرست
نژاد پرستی
نژاد پیوندی
نژاد زرد
نژاد سامی
نژاد سفید
نژاد شناس
نژاد شناسی
نژاد کوته قامت آسیا
نژاد کوته قامت افریقا
نژاد گرایی
نژادی
نژم
نژند
نژندانه
نژندی
نس
نسائ
نساج
نساجی
نساجی کردن
نساختن به
نسار
نسب
نسب پدری
نسب شناسی
نسب نامه
نسبت
نسبت اندازه مدل به اندازه خود چیز در مدل سازی
نسبت اندازه نقشه به اندازه خود چیز در مدل سازی
‹
1
2
...
5
6
7
8
9
10
11
...
18
19
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی