امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Exploration

ˌekspləˈreɪʃn ˌekspləˈreɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    explorations

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun B2
اکتشاف، طلب کشف کردن، سیاحت اکتشافی، شناسایی
- the exploration of Africa's western coasts
- اکتشاف سواحل غربی افریقا
- This book is descriptive of a scientific exploration.
- این کتاب توصیف کننده‌ی یک اکتشاف علمی است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد exploration

  1. noun investigation; survey
    Synonyms: analysis, examination, expedition, inquiry, inspection, probe, reconnaissance, research, scrutiny, search, study, tour, travel, trip

لغات هم‌خانواده exploration

ارجاع به لغت exploration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exploration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exploration

لغات نزدیک exploration

پیشنهاد بهبود معانی