گذشتهی ساده:
servedشکل سوم:
servedسومشخص مفرد:
servesوجه وصفی حال:
servingشکل جمع:
servesتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اگر وضع مناسب باشد، اگر فرصتی دست بدهد
به درد کاری خوردن، به کار خوردن
نیازهای کسی را برآورده کردن، به درد کار کسی خوردن
اگر درست یادم باشد، اگر اشتباه نکنم
اگر اشتباه نکنم، اگر درست یادم باشد، اگر حافظهام دست بدهد
ابنالوقت بودن، نان را به نرخ روز خوردن
دو دوزه بازی کردن، دو ارباب داشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «serve» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/serve