جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ق" (صفحه 2)
قادر بودن
قادر به استدلال
قادر به انجام معجزه
قادر به پرداخت بدهی ها
قادر به تفکر
قادر به جفتگیری
قادر به خواندن و نوشتن
قادر به خوردن بودن
قادر به دریا پیمایی
قادر به راه رفتن بر عرشه
قادر به راه رفتن در مقابل بستری
قادر به کار بردن هر دو مشت
قادر به گوارش بودن
قادر به نشستن در آب و خشکی
قادر کردن
قادر متعال
قادر مطلق
قادربه گرفتن
قاذورات
قاراش میش
قاراشمیش
قارت قارت
قارت و قورت
قارچ
قارچ چتری
قارچ دنبلان
قارچ سان
قارچ سمی
قارچ شناسی
قارچ کش
قارچ مانند
قارچی
قارچی شکل
قارقار
قارقار کردن
قارقار کردن کلاغ
قاروره
قارون
قاره
قاره آسیا
قاره اتلانتیس در افسانه
قاره امریکا
قاره ای
قاره پیما
قاره سیاه
قاره مانند
قاری
قاز
قازایاغی
قازچران
قازچرانی
قازورات
قاسم
قاسم الصدر
قاسی
قاش
قاش خوردن
قاش کردن
قاشق
قاشق برای مخلوط کردن
قاشق بزرگ
قاشق تراش
قاشق چای خوری
قاشق خوراک خوری
قاشق خوراک خوری از نظر اندازه
قاشق دسرخوری
قاشق سوپ از نظر اندازه
قاشق سوپ خوری
قاشق سوپخوری
قاشق مرباخوری
قاشق معمولی
قاشق و کارد
قاشقک
قاشقک برای معاینه زخم
قاشقی
قاشقی تراش
قاصد
قاصدک
قاصر
قاضی
قاضی الحاجات
قاضی القضات
قاضی دادگاه بخش
قاضی دادگاه سلطنتی
قاضی دادگاه شهربانی
قاضی عسکر
قاضی کل
قاضی گری
قاضی مانند
قاضی و هیئت منصفه
قاضی وار
قاطبه
قاطبه اسلام
قاطبه مردم
قاطر
قاطر ماده
قاطر مانند
قاطرچی
قاطع
قاطع الطریق
قاطعانه
قاطعیت
قاطی
قاطی پاتی کردن
قاطی پاطی
قاطی دار
قاطی شدن
قاطی کردن
قاعدتا
قاعدگی
قاعدگی زنان
قاعده
قاعده شدن
قاعده کلی در علوم
قاعده کلی در علوم و هنرها
قاف
قافله
قافله سالار
قافیه
قافیه اش تنگ شد
قافیه پرداز
قافیه پردازی کردن
قافیه چین
قافیه دار کردن
قافیه راباختن
قاق
قاقا
قاقا کودکانه
قاقا لیلی
قاقات کردن
قاقم
قاقم درشت
قال
قال کردن
قال کردن به منظور جدا کردن ناخالصی
قال گذاری
قال گذاشتن
قال گفت
قال مقال
قال و قیل
قالب
قالب اصلی
قالب پذیر
قالب تراش
قالب تهی سازی
قالب تهی کردن
قالب دستگاه های برش و خراطی
قالب ریختن سیمان
قالب ریز
قالب ریزی
قالب زدن
قالب شدن
قالب صابون و یخ و کره
قالب صورت
قالب فلز کاری
قالب کردن
قالب کردن با زرنگی
قالب کردن به
قالب کردن یواشکی
قالب کفش
قالب کیک پزی
قالب گرفتن
قالب گرفتنی
قالب گیری کردن
قالب گیری مجدد
قالب مجسمه از گچ پاریس
قالبگر
قالبگیری کردن
قالبی
قالبی از نظرعبارات
قالبی کردن
قالبی کردن خاکه زغال
قالپاق
قالپاق اتومبیل
قالتاق
قالگر
قالگری
قالی
قالی باف
قالی بافی
قالی کردن
قالیچه
قالیچه کوچک
قامت
قامت بلند و لاغر
قاموس
قاموسی
قامه
قان
قانع
قانع سازی
قانع شدن
قانع کردن
قانع کنندگی
قانع کننده
قانع کننده از نظر استدلال
قانع نشده
قانقاریا
قانقاریایی
قانون
قانون اساسی
قانون اساسی امریکا
قانون بازرگانی
قانون بدعتی و عرفی
قانون پارکینسون
قانون پرستانه
قانون پرستی
قانون تصویب شدن
قانون تصویب کردن
قانون جزا
قانون در علوم
قانون در علوم و هنرها
قانون زدائی
قانون شرع
قانون شکلی
قانون شکن
قانون شکنانه
قانون شکنی
قانون طبیعت
قانون طبیعی
قانون طلایی
قانون عرفی
قانون علمی
قانون غیر مدون
قانون کلیسا
قانون کیفری
قانون گذار
قانون گذاری
قانون گذاری کردن
قانون مبتنی بر تجربه
قانون مجلس
قانون مرور زمان
قانون مصوب
قانون مصوبه
قانون مند
قانون منع تولید و فروش و مصرف نوشابه های الکلی
قانون مورد قبول همگان
قانون موضوعه
قانون و دادگاه
قانون وضع شده
قانون وضع کردن
قانونا
قانونا دارا بودن
قانوندان
قانونی
قانونی از ...
قانونی بودن
قانونی بودن مدرکی را تصدیق کردن
قانونی دانستن
قانونی سازی
قانونی شدن
قانونی کردن
قانونیت
قانه
قاه قاه
قاه قاه خندیدن
قاهر
قاهره
قایق
قایق اژدر افکن
قایق بادبانی
قایق بادبانی دوبدنه
قایق بادبانی کوچک
قایق باری
قایق باریک و پارویی برای مسابقه
قایق بان
قایق بخار
قایق پارویی
قایق پستی
قایق پوستی
قایق تفریحی
قایق تندرو
قایق تندرو ویژه مسابقه
قایق ته پهن
قایق ته پهن و تخته مانند
قایق ته پهن و خانه مانند
قایق چند اتاقه
قایق چی
قایق خانه
قایق دارای سه بدنه متصل به هم
قایق راهنما
قایق رودخانه رو
قایق سواری
قایق سه بدنه
قایق کشتی
قایق کوچک یک بادبانه
قایق ماهی گیری
قایق ماهیگری
قایق موتوری
قایق موتوری بی سقف
قایق موتوری نیمه سقف
قایق نجات
قایق نجات در کشتی های بادبان دار
قایق نجات کشتی
قایق یخ شکن
قایق یدک
قایق یدکی در کشتی های بزرگ
قایق یدکی کشتی
قایقران
قایقراندن در آب با چوب دراز
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی