جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ق" (صفحه 5)
قشقون زین اسب
قشلاق
قشلاق کردن
قشم
قشنگ
قشنگ به طور غیرعادی
قشنگ کردن
قشنگ و خوانا
قشنگی
قشو
قشو زدن
قشو کردن
قشو کردن اسب
قشون
قص
قص سینه
قصاب
قصابخانه
قصابی
قصابی کردن
قصار
قصاص
قصاص کردن
قصاصی
قصب
قصب الجیب
قصب الذریره
قصبچه
قصبه
قصبه الریه
قصبی
قصد
قصد داشتن
قصد داشتن در فکر خود
قصد شده
قصد قبلی در جنایت
قصد کردن
قصد متقابل
قصدا
قصدی
قصر
قصر دوران فئودالیته
قصر مانند
قصور
قصور در دادن نفقه
قصور کردن
قصور کردن در پرداخت بدهی
قصور کننده
قصورگر
قصورورزیدن
قصورورزیدن از
قصه
قصه داستان
قصه رمزی
قصه عامیانه
قصه کردن
قصه کوتاه کردن
قصه گفتن
قصه گو
قصیده
قصیر
قصیل
قضا
قضا و قدر
قضائ
قضائشدن
قضائی
قضات
قضارا
قضاوت
قضاوت برمبنای ارزش های شخصی
قضاوت حکم
قضاوت قضا
قضاوت کردن
قضاوت کردن در دادگاه
قضاوتی
قضای حاجت کردن
قضای روزگار
قضایی
قضیب
قضیه
قضیه بدیهیه
قضیه تبعی
قضیه حماریه
قضیه دادگاه
قضیه شرطیه
قضیه عروس
قضیه فرعی
قضیه فیثاغورث
قط زن
قطاب
قطار
قطار اتومبیل
قطار اتومبیل ها در مراسم رسمی
قطار باری
قطار باری راه آهن
قطار بندر
قطار تندرو
قطار جانور
قطار درجه اول
قطار راه آهن
قطار سریع السیر
قطار شدن
قطار غلتان
قطار فشنگ
قطار کابلی
قطارکردن
قطاع
قطاع الطریق
قطاع دایره
قطاعی
قطب
قطب جنوب
قطب شمال
قطب مثبت
قطب مغناطیسی
قطب منفی
قطب نما
قطب نمای برکشندی
قطب نمای مغناطیسی
قطبش
قطبش گری
قطبشی کردن
قطبی
قطبی بودن
قطبیت
قطبیدگی
قطر
قطر داخلی لوله
قطر دایره
قطر سنجی کردن
قطر ظل تمام
قطر گلوله
قطر لوله تفنگ
قطرات
قطران
قطران زغالسنگ
قطرب
قطردرونی لوله
قطرسنج
قطرظل تمام
قطره
قطره باران
قطره بینی
قطره چسبناک و غلیظ
قطره چشم
قطره چکان
قطره چکان چشم
قطره شبنم
قطره قطره
قطره قطره افتادن
قطره قطره ترشح کردن
قطره قطره ریختن
قطره قطره وارد کردن
قطره کوچک
قطره گوش
قطره های آب جمع شده روی چیزی
قطری
قطع
قطع - خط
قطع اقدام قانونی پیش از محاکمه
قطع امید
قطع امیدکردن
قطع اندام
قطع اندام کردن
قطع برق
قطع حرف دیگری
قطع خط تلفن
قطع رابطه
قطع رابطه کردن
قطع رحلی
قطع رحلی کاغذ و کتاب
قطع رحم
قطع روابط کردن
قطع زائد
قطع شدن
قطع شده
قطع عضو
قطع عضو کردن
قطع عضو کردن از مفصل
قطع عضو کردن اندام انسان
قطع عضو کردن اندام جانور
قطع کتاب
قطع کردن
قطع کردن از برق
قطع کردن اندیشه
قطع کردن با تیشه به طور ناصاف
قطع کردن با زدن ضربه
قطع کردن بریدن
قطع کردن تفکر کسی
قطع کردن جریان برق
قطع کردن حرف کسی
قطع کردن رابطه
قطع کردن سخن
قطع کردن صحبت
قطع کردن صدا
قطع کردن عمل
قطع کننده
قطع کننده اندام
قطع کننده مو
قطع مخروطی
قطع مسابقه توسط داور
قطع مکافی
قطع ناقص
قطع نشده
قطع نظراز
قطع نیم وزیری در کاغذ
قطعا
قطعات
قطعات خرد شده
قطعات رنده شده
قطعات شکسته
قطعات گلوله افشان
قطعنامه
قطعنامه صادر کردن
قطعه
قطعه آهسته
قطعه اتصال
قطعه اثر ادبی کوتاه و شاد
قطعه از بر خوانده شده
قطعه باریک و دراز
قطعه برداری کردن ماشین اوراقی
قطعه بزرگ گوشت
قطعه به قطعه
قطعه پارچه
قطعه تعدیل شده
قطعه تک آوا
قطعه تکراری
قطعه تند
قطعه جانبی
قطعه چسباندن به
قطعه چوب
قطعه چهار آوازی
قطعه چهار سازی
قطعه دادگاه
قطعه دارای سطوح صاف
قطعه دوختن به
قطعه رویایی
قطعه زمین
قطعه زمین کشاورزی
قطعه زمین کوچک
قطعه شاد و تحرک انگیز
قطعه فلز
قطعه قطعه
قطعه قطعه بودن
قطعه قطعه کردن
قطعه قطعه کردن گوشت و سبزی
قطعه کوتاه
قطعه کوتاه و شاد
قطعه کوچک
قطعه گرد
قطعه مشتمل بر دو نت یا دو آوای مشابه
قطعه موسیقی
قطعه موسیقی دگرسان شده
قطعه موسیقی را با آلات موسیقی دیگر اجرا کردن
قطعه موسیقی را با آوازهای دیگر اجرا کردن
قطعه نوشته
قطعه ی مربع شکلی از شهر
قطعه یکنفری
قطعی
قطعی کردن
قطعیت
قطور
قطیفه
قعر
قعود
قفا
قفائی
قفاخوردن
قفرالیهود
قفس
قفس بچه
قفس بزرگ برای نگهداری پرنده
قفسه
قفسه بندی
قفسه پرونده ها
قفسه دار کردن
قفسه سردخانه
قفسه سینه
قفسه ظروف در اتاق نهارخوری
قفسه کتاب
قفسه کتابخانه
قفسه کشودار
قفسه لباس در رختکن ها
قفسه مبل
قفقاز
قفقازی
قفقازیه
قفل
قفل بی کلید
قفل پارو
قفل توی در
قفل حروفی
قفل رمزدار
قفل زبان
قفل ساز
قفل شدن
قفل فنری
قفل کردن
قفل کردن درهای کارخانه هنگام اختلافات کارگر و کارفرما
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی