جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "م" (صفحه 10)
محرم
محرم راز
محرم کردن
محرم وار
محرم واری
محرمانگی
محرمانه
محرمانه در مورد شماره تلفن
محرمانه صحبت کردن
محرمانه کردن اسناد و اطلاعات
محرمانه گفتن
محرمانه نگاه داشته
محرمیت
محروس
محروم
محروم سازی
محروم شدن
محروم کردن
محروم کردن از بازی
محروم کردن از دخول
محروم کردن از عضویت
محروم کردن از مشارکت
محرومیت
محرومیت از امتیاز
محرومیت از حق ویژه
محرومیت از حقوق به ویژه حق رای
محرومیت از حمایت قانون
محرومیت از عضویت
محرومیت از کلیه حقوق مدنی
محرومیت کشیده
محزن
محزون
محزون بودن
محزون شدن
محزون کردن
محزونانه
محسن
محسنات
محسنه
محسوب
محسوب داشتن
محسوب شدن
محسوب کردن
محسوب کردن قیمت و مزد
محسود
محسور کردن
محسورکننده
محسوس
محسوس بودن
محسوسات
محشر
محشور
محشور شدن
محشور کردن
محصل
محصلات
محصن
محصنه
محصور
محصور در خشکی
محصور سازی
محصور کردن
محصور کردن با طناب
محصور کردن با نرده
محصور کردن با نرده طنابی
محصول
محصول انگور هر فصل
محصول بورگاندی
محصول خاص
محصول خانگی از قبیل سبزیجات و میوه
محصول دادن
محصول ریشه ای
محصول زراعتی
محصول شراب هر فصل
محصول صیفی
محصول فرعی
محصول فروشی
محصول فکری
محصول کار
محصول کشاورزی
محصول نهایی
محصول هیدرولیزه شدن پروتئین
محصولات
محصولات نفتی
محض
محض خاطر
محض رضای خدا
محضا
محضا لله
محضر
محضردار
محضری
محضری کردن
محظور
محظوظ
محظوظ بودن
محظوظ شدن
محظوظ کردن
محفظه
محفظه احتراق موتورهای بنزینی
محفظه اشیای مذهبی
محفظه پلاستیکی
محفظه سوخت موتورهای بنزینی
محفظه شیشه ای
محفظه صفحه ترمز در ترمز دستی دوچرخه
محفظه فضایی
محفظه مخفی
محفظه میل لنگ
محفظهی زیر آبی
محفل
محفل خانوادگی
محفوظ
محفوظ داشتن
محفوظات
محق
محق دانستن
محق کردن
محقر
محقر و کثیف
محقرانه
محقق
محقق کردن
محقق کردن رسم
محقق کردن شهرت
محقق کردن نظریه
محقق نبودن
محققا
محققانه
محک
محک تجربه
محک زدن
محک زنی
محک عقیده
محکم
محکم بستن
محکم به هم چسباندن
محکم به هم چسبیدن
محکم پراندن
محکم پک زدن به سیگار
محکم تر کردن
محکم ترین بخش
محکم چسبیدن
محکم در استدلال
محکم در مورد تسمه
محکم در مورد طناب
محکم زدن
محکم زدن با چوگان
محکم زدن به
محکم شدن
محکم قرار دادن
محکم کاری
محکم کردن
محکم کردن با تسمه
محکم کردن با ریسمان
محکم کردن با سوزن ته گرد
محکم کردن با سیم
محکم کردن با قلاب زنجیر
محکم کردن با گوه
محکم کردن با گیره
محکم کردن با هر چیز دنده مانند
محکم کشیدن
محکم کشیدن طناب
محکم کننده
محکم گرفتن
محکم نگاه داشتن
محکم نگهداشتن
محکم و قانونی
محکمات
محکمه
محکمه اداری
محکمه استیناف
محکمه خلاف
محکمه عدالت
محکمه قضایی
محکمی
محکوک
محکوم
محکوم به
محکوم به اعدام
محکوم به باخت
محکوم به زندان ابد
محکوم به شکست کردن
محکوم به نابودی
محکوم سازی
محکوم شدن
محکوم شماری
محکوم شمردن
محکوم شناختن
محکوم شناسی رسمی شخص از سوی کلیسا
محکوم علیه
محکوم کردن
محکوم کردن با محاکمه نظامی
محکوم کردن به عذاب دوزخ
محکوم کننده
محکوم له
محکوم و زندانی شده
محکوم و منفور اعلام کردن به طور رسمی
محکومیت
محکومیت آمیز
محکومیت ابدی
محل
محل آب خوردن جانوران
محل آدمکشی
محل آغاز مسابقه
محل آفتاب گیر
محل اتراق
محل اتصال
محل اجتماع
محل اجرای مسابقه
محل اجرای نمایش
محل اخذ رای
محل اخذ عوارض
محل ارائه نطق های سیاسی
محل استراحت بازیکنان
محل استقرار
محل اسکله ها
محل اطعام فقرا
محل اقامت
محل امن و امان
محل انبار کردن
محل انبار کردن کالا
محل انجام مسابقه
محل انجام نمایش
محل انحراف در جاده
محل انحراف راه
محل انشعاب در جاده
محل ایست و لنگر اندازی
محل ایستادن
محل بارگیری و باراندازی
محل باز دوخت شده در جامه
محل باشگاه
محل برخورد
محل برخورد آرا
محل برخورد دو راه
محل برخورد راه آهن
محل بیتوته
محل بیماری زا
محل پرداخت پول و بردن کالای خریده شده
محل پرورش
محل پرورش خرگوش
محل پرورش ماهی
محل پرورش و فروش درخت و گل
محل پنهان کردن
محل پیاده روی
محل تبادل نظر
محل تجمع
محل تجمع فرودگاه
محل تحصن
محل تفریح
محل تفریحات و بازی در نمایشگاه ها و بازارهای مکاره
محل تفکر
محل تقاطع
محل تقاطع راه
محل تقاطع راه آهن
محل تقاطع راه آهن و جاده
محل تلاقی
محل تلاقی دو تاق ضربی
محل تلاقی رودها
محل تمرین تیراندازی
محل توقف
محل توقف اتوبوس و تاکسی
محل توقف هنگام سفر
محل تولد
محل تولید و گسترش چیزی
محل جالب
محل جوجه کشی
محل جوشکاری شده
محل چیزی را معلوم کردن
محل حفاری
محل خرید و فروش
محل خرید و فروش کالا
محل خوشی و سعادت
محل دادرسی
محل دادگاه
محل دادن غسل تعمید
محل دادوستد
محل درد و رنج جسمی و روحی
محل دو شاخگی
محل دوراهی
محل دیدپذیر
محل دیدنی
محل ذوب
محل رفو شده جامه
محل روی دادن تخیلی
محل روی دادن واقعی
محل روی هم افتادگی
محل رویایی
محل رویداد داستان
محل رویداد فیلم
محل رویش هرچیز
محل زاد و ولد جانوران گروه زی
محل زاد و ولد زاغ ها و کلاغ ها
محل زندگی
محل زندگی زاهد گوشه نشین
محل سائیدگی در کف اتاق
محل ساییدگی در کفش
محل سرایندگان
محل سکونت
محل شروع
محل شستن اتومبیل
‹
1
2
...
7
8
9
10
11
12
13
...
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی