جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "م" (صفحه 19)
مشتهی
مشتهیات
مشتی از خروار
مشجر
مشحون
مشخص
مشخص بودن
مشخص تر کردن
مشخص سازی
مشخص کردن
مشخص کردن با دقت
مشخص کردن با علامت
مشخص کردن باحروف الفبا
مشخص کردن به صورت دقیق
مشخص کردن حدود چیزی با دیرک کوبی
مشخص کردن نت با علامت
مشخص کردنی
مشخص کننده
مشخص نشده
مشخص نشده روی نقشه
مشخصات
مشخصات دستگاه های حرارتی
مشخصات ناشر
مشخصه
مشدد
مشدد کردن
مشرب
مشربه
مشرف
مشرف و مسلط بودن بر
مشرق
مشرق زمین
مشرق زمینی
مشرقین
مشرک
مشروب
مشروب ادویه دار
مشروب الکلی
مشروب الکلی آمیخته با آب
مشروب الکلی افزودن
مشروب الکلی حاوی ودکا و آب گوجه فرنگی
مشروب الکلی خوردن
مشروب الکلی خوردن به افراط
مشروب الکلی ساخته شده از سیب
مشروب الکلی شیرین با طعم نعناع
مشروب الکلی قوی
مشروب الکلی لیکور دارای طعم بادام
مشروب بد
مشروب پرالکل
مشروب پیش از خواب
مشروب تخمیر شده
مشروب حاوی شراب بورگاندی و شامپاین
مشروب خانه
مشروب خور
مشروب دارای ۵۰ درصد الکل
مشروب دم کرده
مشروب ساخته شده از
مشروب ساز
مشروب سم زده
مشروب فروش
مشروب قاچاق
مشروب کردن
مشروب کم
مشروب مخدرزده
مشروب نخور
مشروب و اغذیه فروشی
مشروب و ذرات یخ رنده شده
مشروبخوار
مشروبخور
مشروح
مشروحا
مشروط
مشروط بر این که
مشروط به چیزی کردن
مشروط در قرارداد
مشروط ساز
مشروط سازی
مشروط کردن
مشروط کردن به
مشروطه
مشروطه خواه
مشروطه گرایی
مشروطیت
مشروع
مشروع کردن
مشروعیت
مشط
مشط دست
مشعر
مشعر بودن
مشعشع
مشعل
مشعل جوشکاری
مشعل دار
مشعل فشاری
مشعل گازی
مشعلی
مشعوف
مشعوف بودن
مشعوف شدن
مشعوف کردن
مشغله
مشغول
مشغول الذمه
مشغول بازی
مشغول بازیگوشی
مشغول بودن
مشغول به
مشغول به کار
مشغول داشتن
مشغول در مورد تلفن
مشغول عمل
مشغول کار
مشغول کردن
مشغول کردن به حرف
مشغول کننده
مشغولیات
مشغولیت
مشفق
مشق
مشق تقلبی
مشق دادن
مشق شب
مشق قدم رو
مشقت
مشقت بار
مشقی
مشک
مشک زباد
مشک کدویی
مشک کره گیری
مشک مانندی
مشکات
مشکبار
مشکبو
مشکسان
مشکک
مشکل
مشکل پسند
مشکل پسندی
مشکل روانی
مشکل سرراه
مشکل شدن
مشکل غیر منتظره
مشکل کردن
مشکل گشا
مشکل گشایی
مشکل گشایی کردن
مشکل گشایی گروهی
مشکل معما مانند
مشکل می بینم
مشکلات
مشکو
مشکوک
مشکوک از نظر اصالت
مشکوک بودن به
مشکوک جلوه دادن
مشکوک شدن
مشکوک کننده
مشکی
مشکیجه
مشکین
مشکینه
مشگل گشا
مشما
مشما گذاشتن
مشمئز
مشمئز بودن
مشمئز شدن
مشمئز کردن
مشمئز کننده
مشمئز کننده از نظر اخلاقی
مشمش
مشمشه
مشمع
مشمع خردل
مشمع ذرایح
مشمع سریشمی
مشمول
مشمول جریمه
مشمول چیزی کردن
مشمول دریافت حق بازنشستگی
مشمول عوارض گمرکی
مشمول غایب
مشمول قانون
مشمول کردن
مشمول مالیات
مشمولان
مشمولیت
مشنگ
مشوب
مشوب بودن
مشوب سازی
مشورت
مشورت خصوصی کردن
مشورت شونده
مشورت کردن
مشورت کننده
مشورتی
مشوش
مشوش شدن
مشوش کردن
مشوش کننده
مشوق
مشهد
مشهود
مشهودات
مشهور
مشهی
مشی
مشیت
مشیت الهی
مشیت الهی بودن
مشیر
مشیمه
مشیمه چشم
مشیمیه
مصاحب
مصاحب بودن
مصاحبت
مصاحبت کردن
مصاحبه
مصاحبه شونده
مصاحبه کردن
مصاحبه کننده
مصاحبه مطبوعاتی
مصاحبه و برگزیدن
مصاحف
مصادر
مصادر امور
مصادرت
مصادره
مصادره اموال و سلب حقوق مدنی
مصادره کردن
مصادره مانند
مصادف
مصادف بودن با
مصادف شدن
مصادف شدن با
مصادم
مصادمت
مصارعت
مصارف
مصاف
مصاف دادن
مصاف کردن
مصافحه
مصافحه کردن
مصالح
مصالح تاقچه سازی
مصالح زیرسازی راه
مصالح ساختمانی
مصالح نرده سازی
مصالحه
مصالحه آمیز
مصالحه طلبی
مصالحه کردن
مصالحه گرای
مصب
مصباح
مصحح
مصحف
مصحوب
مصداق
مصداق پیدا کردن
مصدر
مصدر امور
مصدر کار
مصدر گسسته
مصدری
مصدع
مصدع شدن
مصدع کسی شدن
مصدق
مصدوم
مصدوم کردن
مصر
مصر در خطاکاری
مصراع
مصرانه
مصرح
مصرحات
مصرع پنج ضربی
مصرع شش رکنی
مصرف
مصرف بیش از حد
مصرف تا آخر
مصرف خودنمایانه
مصرف شدن به طور کامل
مصرف شده
مصرف کردن
مصرف کردن به طور کامل
مصرف کردن به عنوان سوخت
مصرف کردن بیش از حد دارو
مصرف کننده
مصرف گرایی
مصرفی
مصروع
مصروف
مصری
‹
1
2
...
16
17
18
19
20
21
22
...
34
35
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی