جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ه" (صفحه 2)
هر دم خیال
هر دو
هر دو ... یک بار
هر دوطرف قضیه را گرفتن
هر دوی آنها
هر دوی ایشان
هر روز
هر روز صبح
هر روزه
هر روزی
هر ساعت یک بار
هر سال چهار بار
هر سه سال یک بار
هر سه قرن یک بار
هر سه ماه یک بار
هر سیصد سال یک بار
هر شب
هر شبه
هر شخص
هر طوری شده
هر طوری که شده
هر فردی از آنها
هر کاره
هر کجا
هر کدام را که
هر کس
هر کس که
هر کسی
هر کسی که
هر که
هر که را
هر که هر که
هر کی که
هر کی هر کی
هر گونه
هر محل که
هر مقدار که
هر نوع
هر وقت
هر هر خندیدن
هر هفته
هر هنگام
هر یک
هر یک از
هر یک از دو تا
هر یک ساعت
هرآینه
هرآینه اگر
هرات
هراج
هراس
هراس از جای تنگ
هراس انگیز
هراس انگیزانه
هراس انگیزی
هراس داشتن
هراس زدگی
هراس زده
هراس زده کردن
هراس ناگهانی
هراس ناگهانی و بی دلیل
هراسافرین
هراسان
هراساندن
هراسانیدن
هراساور
هراسناک
هراسناک کردن
هراسناکی
هراسه
هراسی
هراسیدن
هراسیده
هراسیده کردن
هراش
هراش آور
هراش انگیز
هراشیده
هربرت هوور
هرپیز
هرت
هرت کشیدن
هرتز
هرج
هرج و مرج
هرج و مرج طلب
هرج و مرج طلبانه
هرج و مرج طلبی
هرجا
هرجا باش
هرجا هستی
هرجانه بدتر
هرجایی
هرجایی بودن
هرجور که شده
هرچقدر هم که
هرچند
هرچند که
هرچه
هرچه باداباد
هرچیز تند و نیرومند
هردمبیل
هردمبیلی
هردو
هرروزگی
هرز
هرز آبراه
هرز پندارانه
هرز پنداره
هرز دادن
هرز دادن آب
هرز دادن انرژی
هرز رفتن
هرز رفتن آب
هرز رفتن انرژی
هرز زمین
هرز شدن
هرز شدن پیچ
هرز شدن دنده
هرز کردن پیچ
هرز کردن دنده
هرز گردیدن
هرز گیاه
هرزاب
هرزبندی
هرزبندی کردن
هرزش
هرزگرد
هرزگردی موتور
هرزگسار
هرزگساری
هرزگی
هرزگی کردن
هرزگی و بی بند و باری
هرزگیری
هرزگیری کردن
هرزه
هرزه آدم
هرزه چشم
هرزه خند
هرزه در عمل
هرزه درای
هرزه درایانه
هرزه درایانه در نوشته
هرزه درایی
هرزه درحرف
هرزه دهان
هرزه رویی
هرزه زدایی
هرزه زدایی کردن از متن
هرزه شدن
هرزه فروش
هرزه کردن
هرزه گرد
هرزه گو
هرزه گویی
هرزه گی کردن
هرزه نگار
هرزه نگاری
هرزه نگاه
هرزه وار
هرزه هنر
هرزی
هرس شده
هرس کردن
هرس کننده
هرسال
هرسال یک دفعه
هرساله
هرسه
هرطور
هرطورشده
هرطورهست
هرقدر
هرقدر هم که
هرکاری
هرکدام
هرکول
هرکولی
هرگاه
هرگز
هرگز دیگر
هرگزی
هرگونه وسیله به دام افکندن
هرلینگ
هرم
هرم سان
هرم مانند
هرم مثلث القاعده
هرمان ملویل
هرمس
هرمی
هرمی شکل
هرندک
هروئین
هروئینی
هرودوت
هرویین زدن
هره
هره پنجره
هرهر
هرهر خنده
هرهر خندیدن
هرهر کردن
هرهری
هرهری مذهب
هرهری مذهبی
هری
هری ترومن
هریس
هریسه
هرینگ
هزار
هزار برابر
هزار پا
هزار پیشه
هزار تو
هزار چشان
هزار دانه
هزار دره
هزار فامیل
هزار فن
هزار گرم
هزار لا
هزار لقمه
هزار میلیون
هزار هزار
هزاران
هزاران سال
هزاران هزار
هزاربیشه
هزارپا
هزارستان
هزارم
هزارمی
هزارمین
هزاره
هزاره پوش
هزاره حکومت مسیح
هزارها
هزال
هزل
هزل آمیز
هزل گویی
هزلگو
هزلیات
هزوان
هزیمت
هزینه
هزینه اداری
هزینه استهلاک
هزینه استهلاک شده
هزینه اضافه
هزینه انبارداری
هزینه انجام کاری
هزینه اندیش
هزینه اولیه
هزینه باربری برحسب مایل
هزینه بارگیری به دو به
هزینه بنیادی
هزینه پست
هزینه پستی پیش پرداخت شده
هزینه ترابرد
هزینه ترابری
هزینه چیزی را تامین کردن
هزینه حمل و نقل
هزینه داشتن
هزینه زندگی
هزینه سرشکن
هزینه سرمایه ای
هزینه سفر
هزینه سفر برحسب مایل
هزینه سکه زنی
هزینه غیر تولیدی
هزینه کارگر و کارمند در مقایسه با هزینه مواد خام
هزینه کاه
هزینه کاهی
هزینه کردن
هزینه کسر شده
هزینه نگهداری
هزینه ها
هزینه های بالاسری
هزینه های سربار
هزینهی بی فایده
هژبر
هژیر
هژیری
هسبند
هسبند کردن
هسبندی
هست
هست بین
هست بین گرایی
هست بینی
هست سازی
هست شدن
هست شدن به تدریج
هست کردن
هست و نیست
هستاوری
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی