جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "پ" (صفحه 8)
پرچم سینه کشتی
پرچم قرنطینه
پرچم قهرمانی
پرچم کبود
پرچمی
پرچول
پرچین
پرچین دار کردن
پرچین کشیدن
پرچین و چروک
پرچین و چروک شدن
پرچین و چروک کردن
پرحاصل
پرحرارت
پرحرارت و اشتیاق
پرحرارت و طمطراق
پرحرف
پرحرفانه
پرحرفی
پرحرفی کردن در پارلمان
پرخار
پرخار و خسک
پرخاش
پرخاش آمیز
پرخاش جوی
پرخاش شدید کردن
پرخاش کردن
پرخاش کردن با حرارت
پرخاش کردن ناگهانی و با شور و حرارت
پرخاشجو
پرخاشجویانه
پرخاشجویی
پرخاشگر
پرخاشگرانه
پرخاشگری
پرخاشیدن
پرخاصیت
پرخاطره
پرخروش
پرخشونت
پرخطر
پرخنید
پرخو کردن
پرخواستار
پرخواهان
پرخور
پرخوران
پرخورانگر
پرخوری
پرخوری کردن
پرخوری کردن با شتاب
پرخیده
پرداخت
پرداخت چرم و پارچه
پرداخت شدن
پرداخت شده
پرداخت قسطی
پرداخت کردن
پرداخت کردن با شن
پرداخت کردن با کاغذ سنباده
پرداخت کردن با مالش
پرداخت کردن چرم و پارچه
پرداخت کردن دوباره
پرداخت کننده
پرداخت کننده پول
پرداخت کننده مالیات
پرداخت مجدد
پرداخت مجدد کردن
پرداخت نشده
پرداخت هزینه
پرداخت هزینه های خود
پرداختگر
پرداختن
پرداختن به
پرداختن به کاری
پرداختن به کاری با عزم راسخ
پرداختن به کاری به طور نیمه جدی و سرسری
پرداختن به مطلبی
پرداختن به یک حرفه
پرداختن پول و اعتبار
پرداختن سطحی و تفننی به کاری
پرداختن هزینه
پرداختنی
پرداخته
پردار
پردار کردن
پرداز
پردازش
پردازش داده ها
پردازش کردن
پردازشگر
پردازشگر داده ها
پردازشنامه
پردازنده
پردازنده مرکزی
پردازه
پردازیدن
پرداس
پردامنه
پردانه
پردرآمد
پردرخت
پردرخت بودن
پردرنگ
پردژ
پردقت
پردکی
پردگانی
پردگی
پردگین کردن
پردل
پردلی
پردندان
پردوام
پرده
پرده ای
پرده برداری
پرده برداری کردن
پرده برداشتن از
پرده بکارت
پرده پا
پرده پال
پرده پنجره
پرده پوشی
پرده پوشی شده
پرده پوشی کردن
پرده توری
پرده جنب
پرده جنین
پرده دار
پرده دار کردن
پرده در
پرده دری
پرده دری کردن
پرده دریده
پرده دل
پرده دود
پرده سرا
پرده سرای
پرده سینما
پرده صفاق
پرده صماخ
پرده ضخیم
پرده عنبی
پرده عنکبوت
پرده فرانما
پرده کرکره
پرده گشایی
پرده گشایی کردن
پرده گوش
پرده نازک
پرده نصب کردن
پرده ی پس زمینه
پردیز
پردیس
پردیسی
پرذکاوت
پررفعت
پررنگ و آب
پررو
پررو به طور ناخوشایند
پررواج
پرروغن
پررونق
پررویی
پررویی کردن
پرریختی
پرز
پرز اطراف گل های خاربن
پرز چشایی
پرز شانه
پرزا
پرزاد
پرزاد و رود
پرزبیتاری
پرزچه
پرزدار
پرزدن به چیزی
پرزرق و برق
پرزسان
پرزگیل
پرزمانند
پرزور
پرزه
پرزه دار
پرزیان
پرزیب
پرزیدنت
پرژاژ
پرژک
پرس
پرس دوم
پرس سینه
پرس سینه کردن
پرس و جو
پرس و جو کردن
پرس و گفت رسانه ای
پرسابقگی
پرسابقه
پرسابقه و سنت
پرسان
پرسان پرسان
پرسان شدن
پرسانه
پرسایه
پرسپکتیو
پرسپولیس
پرست وار
پرستار
پرستار بچه
پرستار خانه
پرستار دیپلمه
پرستار کودک
پرستار مذهبی
پرستاره
پرستاری
پرستاری پس از بیمارستان
پرستاری کردن
پرستاری کردن از
پرستاری کردن از کودک
پرستش
پرستش آمیز
پرستش کردن
پرستش کردن از
پرستش گر
پرستش گرانه
پرستش وار
پرستش واره گرایی کردن
پرستشگاه
پرستشواره گرایی
پرستمی
پرستنده
پرستنده باکوس
پرستو
پرستو دم
پرستواره گرایی
پرستواره گرایی کردن
پرستوی دریایی
پرسته
پرستیدن
پرستیدن به عنوان خدا
پرستیدنی
پرستیژ
پرسخن
پرسخنی
پرسر و صدا
پرسرور
پرسش
پرسش آمیز
پرسش انگیز
پرسش انگیزانه
پرسش بدیهی
پرسش بها
پرسش بی نیاز به پاسخ
پرسش پی در پی
پرسش دشوار
پرسش رسمی
پرسش کردن
پرسش کردن پشت سر هم
پرسش کننده
پرسش و پیشنهاد کردن
پرسش های رسمی
پرسشگر
پرسشگرانه
پرسشنامه
پرسشی
پرسمان
پرسمانی
پرسنده
پرسنگ
پرسنل
پرسنل نیروی هوایی
پرسود
پرسونا
پرسوهش
پرسه
پرسه زدن
پرسه زدن با خشم و خشونت
پرسه زدن بی هدف
پرسه زدن در جستجوی طعمه
پرسه زن
پرسه زننده
پرسه زنی
پرسه کردن
پرسی شلی
پرسیج
پرسیدن
پرش
پرش ارتفاع
پرش از روی گودال آب
پرش از روی نهر
پرش با اسکی
پرش با چتر نجات
پرش با نیزه
پرش با نیزه انجام دادن
پرش به زیر
پرش به طول
پرش سه گام
پرش طول
پرش طولی
‹
1
2
...
5
6
7
8
9
10
11
...
19
20
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند