جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ب" (صفحه 24)
بنیاد نهادن
بنیاد نیکوکاری
بنیادگذار
بنیادگذاری
بنیادگرای شدن
بنیادگرای کردن
بنیادگرایانه
بنیادگرایی
بنیادها
بنیادی
بنیادین
بنیامین
بنیان
بنیان بندی
بنیان دارای بار منفی
بنیان کن
بنیان گیری
بنیان نهادن
بنیانگان
بنیانگذار
بنیانگذاری
بنیانه
بنیانه ها
بنیانی
بنیتو موسولینی
بنیچه
بنین
بنیه
بو
بو اسیر
بو بردن
بو بردن از
بو دادن
بو دادن ذرت
بو داشتن
بو زدا زدن به بدن
بو زدایی کردن
بو کردن
بو کردن با بینی مالی
بو کردن برخی از انواع چسب
بو کشیدن
بو کشیدنی
بو گرفتن
بو گرفته
بو مادران
بوآ
بوآی درهم کوب
بواب
بواسیر
بواسیری
بوالفضول
بوالهوس
بوالهوسانه
بوالهوسی
بوئر
بوب
بوبین
بوبین القا
بوت کردن
بوتان
بوتسوانا
بوته
بوته آزمایش
بوته زار
بوته سریش
بوته فراموشی
بوته مار
بوته مانند
بوتیک
بوتیمار
بوجار
بوجار لنجان
بوجاری
بوختن
بود
بود باش آونگان
بود شناسی
بود وارش
بودا
بودا گرایی
بودائی
بودار
بودار کردن
بوداری
بودایی
بودباش
بودجا
بودجای
بودجه
بودجه ای
بودجه بندی کردن
بودجه تامین کردن
بودجه جنگ
بودجه دادن
بودجه مبارزه انتخاباتی
بودجه ویژه تطمیع
بودجه ویژه رشوه دادن
بودش
بودشناختی
بودگاری
بودگاه
بودگاه رنگ
بودگاه یاب
بودگاه یابی
بودگاهی
بودگاهی کردن
بودگی
بودن
بودن در
بودنی
بودوارش
بوده
بوده ام
بور
بور شدن
بور شدن از شرم
بور شده
بور کردن
بور کننده
بور مور
بوراق
بوران
بورانی
بورانی شدن
بورت
بورژوا
بورژوا شدن
بورژوا کردن
بورژوا منش
بورژوازی
بورژواسازی
بورس
بورس آموزشی
بورس تحصیلی
بورسیه
بورکینافاسو
بورنشده
بورون
بوروندی
بوره
بوری
بوریا
بوریا باف
بوریا برای پوشش بام
بوریا پوش
بوزار
بوزار زدن
بوزدا
بوزک
بوزکند
بوزکی
بوزه
بوزینه
بوژ
بوژنه
بوس
بوس کردن
بوس کننده
بوس و کنار
بوستان
بوستر
بوستن
بوسنی و هرزگوین
بوسه
بوسه تند و دوستانه
بوسه چسباندن
بوسه دادن
بوسه زدن بر
بوسه فرانسوی
بوسیدن
بوسیدنی
بوسیر
بوش
بوشل
بوشن
بوف
بوف اروپایی
بوف جارزن
بوف سان
بوف سیاه
بوفالو
بوفچه
بوفه
بوق
بوق آزاد
بوق الکتریکی
بوق انگلیسی
بوق زدن
بوق مه
بوقت
بوقلمون
بوقلمون ماده
بوقلمون نر
بوقلمون و غاز
بوکاچو
بوکس
بوکس بازی
بوکسیت
بوکله
بوگان
بوگندو
بوگوتا
بول
بولا
بولاغ اوتی
بولاغ اودی
بولتن خبری
بولداگ مانند
بولدوزر
بولدوگ
بولدوگوم
بولرو
بولوار
بولینگ
بولینگ باز
بولینگ بازی کردن
بولینگ چمنی
بولینگ روی چمن
بولیوی
بوم
بوم بوم
بوم داری
بوم رها
بوم زاد
بوم زبان
بوم زبانی
بوم سازگان
بوم سالار
بوم شناسی
بوم کند
بوم گویش
بوم گویشی
بوم و بر
بومادران
بومگاه
بومگاهی
بومهن
بومهن شناسی
بومهن نگار
بومهنی
بومی
بومی اروپا
بومی اسپانیا
بومی اسرائیل
بومی امریکای لاتین
بومی جمهوری ترکمنستان
بومی زبان
بومی سازی
بومی عربستان
بومی قاره آسیا
بومی کشور تایلند
بومی مغولستان
بومی نورماندی
بومی هاوایی
بون
بوناک
بونک
بونیتو
بوی
بوی افزار
بوی افزارها
بوی بد
بوی بد دادن
بوی بد دهان
بوی ترشیدگی
بوی تعفن
بوی تعفن دادن
بوی تند
بوی تند دادن
بوی چیز بخصوصی دادن
بوی چیزی را احساس کردن
بوی چیزی را داشتن
بوی خوش
بوی دهنده
بوی روغن مانده
بوی سوخته
بوی شکار
بوی عفونت دادن
بوی کره
بوی گند
بوی گند دادن
بوی مشخص
بوی نا گرفته
بوی ناک
بوی ناگرفتگی
بوی ناگرفته
بوی نامرئی
بویا
بویایی
بویسن بری
بویسی
بویش
بویشی
بوینس آیرس
بویون
بویه
بویه دار کردن
بوییدن
به
به -
‹
1
2
...
21
22
23
24
25
26
27
...
40
41
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی