جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ج" (صفحه 6)
جلوگیری کردن از وقوع چیزی
جلوگیری کردن با زور
جلوگیری کننده
جلوگیری ناپذیر
جلوگیری نشده
جلوگیری نکردن
جلوه
جلوه بسیار
جلوه خود نمایانه
جلوه دادن
جلوه دادن به صورت تحریف شده
جلوه دادن بیش از آنچه که هست
جلوه رنگ
جلوه کردن
جلوه گاه
جلوه گاهی
جلوه گر
جلوه گر ساختن به طور درخشان و رنگارنگ
جلوه گر ساز
جلوه گر سازی
جلوه گر کردن
جلوه گری
جلوه گری کردن
جلوه نما
جلوه های ویژه
جلوی
جلوی پیشرفت چیزی را گرفتن
جلوی خود را گرفتن
جلوی رشد چیزی را گرفتن
جلوی صحنه
جلوی کشتی
جلویی
جله
جله بچه را عوض کردن
جلی
جلی بین
جلیات
جلیتقه
جلیس
جلیقه
جلیقه نجات غریق
جلیل
جلیل الغدر
جلینگ
جلینگ جلینگ
جلینگ جلینگ کردن
جلینگ جلینگ کننده
جم
جم خوردن
جم خوری
جم دادن
جم غفیر
جم کار مایه
جم هنر
جماجم
جماد
جمادی
جماز
جمازه
جماع
جماع با حیوانات
جماع با رعایت پیشگیری های بهداشتی
جماع زوری
جماع کردن
جماعت
جماعت در حال حرکت
جماعت کثیر
جماعتی
جمال
جمبوری
جمجمه
جمجمه انسان
جمجمه ای
جمجمه خوانی
جمجمه شناس
جمجمه شناسی
جمجمه و دو استخوان
جمع
جمع آوری
جمع آوری کردن
جمع اضداد
جمع افراد
جمع المال
جمع بستن
جمع بستن و نوشتن حاصل جمع در پایین ستون
جمع بندی
جمع تعداد روزهای کار در هفته
جمع تعداد ساعات کار در هفته
جمع زدن
جمع زننده
جمع سخنان هر بازیگر در نمایشنامه و تئاتر
جمع شدگی
جمع شدن
جمع شدن بهره
جمع شدن دور هم
جمع شدن گاز و مواد حل شده به صورت لایه نازکی در روی جسم
جمع شدنی
جمع شو
جمع کردن
جمع کردن بادبان کشتی
جمع کردن پرده
جمع کردن خود
جمع کردن خود از ترس
جمع کردن خود از سرما
جمع کردن مواد مفید آشغال
جمع کل
جمع کل محمولات حمل شده برحسب تن
جمع کننده
جمع گرایی
جمع مبلغ بلیط های فروخته شده
جمع مکالمات نمایش
جمع و تفریق و ضرب و تقسیم
جمع و جور
جمع و جور شدن
جمع و جور کردن
جمع و جور و راحت
جمعا
جمعه
جمعه قبل از عید پاک
جمعه نیک
جمعی
جمعی کردن
جمعیت
جمعیت انبوه
جمعیت پر سر و صدا
جمعیت پرسروصدا و بی انضباط
جمعیت شلوغ
جمعیت شناس
جمعیت شناسی
جمعیت کثیر
جمل
جملگی
جمله
جمله بندی
جمله پایه
جمله شرطی
جمله مرکب
جمله معترضه
جمله منفی
جمله واره
جمله واره فرعی
جمله واره وابسته
جمله همبافت
جمله همپایه
جمله ی معترضه
جمنده
جمنده خوار
جمنده خواران
جمنده شناس
جمنده شناسی
جمنده کش
جمود
جمود خلسه ای
جمود نعشی
جمهور
جمهوری
جمهوری آفریقای مرکزی
جمهوری ازبکستان
جمهوری اوکراین
جمهوری ترکمنستان
جمهوری چک
جمهوری خلق چین
جمهوری خواه
جمهوری دموکراتیک کنگو
جمهوری دومینیکن
جمهوری قزاقستان
جمهوری کنگو
جمهوری کوزوو
جمهوری گرای
جمهوری گرایی
جمهوری لاتویا
جمهوری لتونی
جمهوری مالاگاسی
جمهوری موزی
جمهوریت
جمی
جمیع
جمیعا
جمیل
جن
جن زده
جن صفت
جن قهوه ای فام
جن گیر
جن گیری
جن گیری کردن
جن مانند
جنائی
جناب
جناب آقای
جنابت
جنابعالی
جنابه
جناح
جناح بسیار افراطی
جناح بنا
جناح چپ
جناح راست
جناح صحنه
جناح محافظه کار
جناح مخالف
جناحی
جنازه
جناس
جناس آوردن
جناس ساختن
جناس قلب
جناس گو
جناس مقلوب
جناغ
جناغ سینه
جناغ مرغ
جناغی
جنایات جنگی
جنایت
جنایت آمیز
جنایت بار
جنایت بر علیه پادشاه
جنایت بر علیه رهبر کشور
جنایت زمان جنگ
جنایتکار
جنایتکار جنگی
جنایتکار روانی
جنایتکارانه
جنایتکاری
جنایی
جنب
جنب آور
جنب انگیز
جنب خوردن
جنب و جوش
جنب و جوش داشتن
جنبا
جنبا کردن
جنبان
جنباندن
جنباندن از روی خوشی
جنباندن با خشم
جنباندن با سرعت
جنباندن چیزی که یک سرش به جایی وصل است
جنباندن سریع
جنباندن شدید
جنباندن ناگهانی
جنبانش
جنبانک
جنبانه
جنبده
جنبش
جنبش آزادی زنان
جنبش اندام
جنبش انگیز
جنبش بالا و پایین
جنبش برابری زن و مرد
جنبش برای سرکوبی انقلاب
جنبش پذیر
جنبش دادن
جنبش دودی
جنبش زا
جنبش سریع
جنبش شناسی
جنبش فرا روانی
جنبش مدرسی
جنبش مساوات طلبی زنان
جنبش موجی
جنبش ناپذیر
جنبش ناگهانی به جلو
جنبش نوین
جنبشی
جنبنده
جنبنده با نیروی خود
جنبه
جنبه آرمانی دادن
جنبه اخلاقی
جنبه تجاری
جنبه تجاری دادن
جنبه چیزی بودن
جنبه خوب
جنبه خوشایندتر هر چیز
جنبه دیگر شخص
جنبه سود جویی دادن به
جنبه شادتر
جنبه شخصی دادن به
جنبه ظاهری
جنبه فنی
جنبه فوق العاده
جنبه مزاح انگیز
جنبه های قانونی
جنبی
جنبیدن
جنبیدن آزادانه
جنبیدن با تکان های تند
جنبیدن به چپ و راست
جنبیدن سریع
جنبیدن شدید
جنبیدن ناگهانی
جنت
جنت مکان
جنتلمن
جنتی
جنتیانا
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی