جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "د" (صفحه 7)
در اشتیاق سوختن
در اصطبل نگهداشتن
در اصطبل نگهداشته شدن
در اصل
در اضافی
در اطراف
در اغما
در افکندن
در افکنی
در افواه
در افواه است که
در افواه بودن
در اکثر موارد
در التزام بانو بودن
در امان
در امتداد
در امتداد باد
در امتداد ساحل
در امتداد محور
در امریکا
در امور سیاسی شرکت کردن
در انبار
در انبار گذاری
در انتظار
در انتظار بودن
در انتظار تصمیم گیری بودن
در انتظار داوری بودن
در انتهای
در انجام کاری زیاده روی کردن
در انجام کاری کمک کردن
در اندیشه
در اندیشه بودن
در اندیشه فرو رفتن
در انظار
در انظار عموم
در انگشت کردن
در انگیختنی
در انگیز
در انگیزشی
در اواخر سال
در اواسط سال
در اوایل سال
در اهتزاز
در اهتزاز بودن
در ایالات شمال شرق
در ایالات متحده
در ایامی که
در این اثنا
در این اطراف
در این اواخر
در این باره
در این بخش
در این بین
در این جهان
در این حوالی
در این دنیا
در این دور و زمانه
در این سو
در این صفحه
در این طرف
در این فاصله
در این قسمت
در این کتاب
در این مدت
در این موضوع
در این نزدیکی
در این هنگام
در اینجا
در باتلاق رفتن
در باتلاق فرو کردن
در باتلاق گیر کردن
در باختر
در بازداشت نگه داشتن
در باطن
در باغ سبز
در باغ سبز نشان دادن
در باغ کشت کردن
در باک
در بالا
در بالا آمده
در بالا قرار داشتن
در بالاترین جا
در بالاترین حد
در بالاخانه
در بالای چیزی قرار دادن
در بالای چیزی قرار گرفتن
در بالای سر
در بالماسکه شرکت کردن
در بانک گذاشتن
در بحبوحه
در بحر تفکر فرو رفتن
در بخش بعدی
در بخش پایین
در بخش ذیل
در بدر دنبال چیزی گشتن
در بدر دنبال کسی گشتن
در بر داشتن
در بر کردن
در بر گرفتن
در بر گرفتن به محکمی
در برابر
در برابر تغییرات جوی مقاوم کردن
در برداشتن
در برگرفتن
در برنامه قرار دادن
در برون تنه
در بزرگ
در بستر
در بستو نگهداری کردن
در بشکه ریختن
در بطری
در بطری بازکن
در بطری ریختن
در بعیدترین محل
در بغل گرفتن
در بلندی
در بند انداختن
در بند چیزی بودن
در بند نهادن
در بوته آزمایش قرار دادن
در بوته تجربه سنجیده نشده
در بوق و کرنا کردن
در بونک خوابیدن
در به دری
در بیاض افتادن
در بیرون
در بیرون ساختمان
در بیشتر حالات
در بیشترین فاصله
در بین
در بین نهادن
در پادگان به خدمت واداشتن
در پارچه ای خیمه
در پاسخ
در پاسخ گفتن
در پاسگاه مستقر کردن
در پاکت
در پاکت ریختن
در پانویس آوردن
در پایان
در پایان برخی فرآورده های بازرگانی
در پایه
در پایین
در پایین پله ها
در پرتو حمایت
در پرده ای از اسرار پیچیدن
در پرواز
در پرونده عوضی گذاشتن
در پرونده های منظم قرار دادن
در پس
در پس کشتی و هواپیما
در پشت
در پشت چیزی پراکنده شدن
در پکیدن
در پناه
در پنجه نگهداشتن
در پوست خود نگنجیدن از شادی
در پوشینه قرار دادن
در پی
در پی بهانه
در پی چیزی بودن
در پی داشتن
در پی کاری بودن
در پیش
در پیشرفت
در تاریخ گذاری اشتباه کردن
در تاریکی
در تاقچه قرار دادن
در تئوری
در تب و تاب بودن
در تحت توجهات
در تحرک
در تختخواب
در تراز و سنجیدن
در تردید
در تردید بودن
در ترقی
در ترکیدن
در تصدی
در تصرف گیری ملک
در تضاد بودن با هم
در تعجیل
در تعطیل آخر هفته
در تعقیب
در تغییر
در تفکر فرو رفتن
در تکاپو
در تکاپو بودن
در تله افتادن
در تله انداختن
در تمام مدت سال
در تمرین فوتبال شرکت کردن
در تملک داشتن
در تنگدستی بودن
در تنگنا
در تنگنا قرار دادن
در تنگنا گذاشتن
در توفان
در توفان و غیره گیر افتاده
در ته
در ته و توی چیزی
در تیررس
در جا کار کردن ماشین آلات
در جا کار کردن موتور
در جا میخکوب کردن
در جای اصلی خود
در جای پیشین قرار دادن
در جای خشکاندن با نگاه
در جای خود
در جای خود قرار دادن
در جای خود نگذاشتن
در جای دیگر نشاندن
در جای سرپوشیده
در جای عوضی گذاری
در جای معلوم
در جای مناسب
در جای میخکوب کردن با نگاه
در جدول زمانی وارد کردن
در جرگه شرکت کردن
در جریان
در جریان امور گذاشتن
در جریان قرار دادن
در جستجوی
در جستجوی طعمه با گرسنگی و ولع
در جستن
در جعبه گذاشتن
در جلسه
در جلو
در جلو تصویر قرار دادن
در جلو حرکت کردن
در جلو راه
در جلو صحنه
در جلو قدم
در جمع
در جنب
در جنب و جوش
در جنبش
در جنگ
در جواب
در جوار
در جوف
در جوف فرستاندن
در جوف گذاری
در جهاندن
در جهت
در جهت باد
در جهت باد حرکت کردن
در جهت بخصوص
در جهت جنوب خاوری
در جهت شمال غرب
در جهت گردش عقربه های ساعت
در جهت مخالف
در جهت مخالف رفتن
در جهت معکوس
در جهت هم
در جهش
در جهنم
در جیب
در جیب گذاشتن
در چادر زندگی کردن
در چپ
در چرخان
در چرخش
در چرخنده
در چشم انداز چیزی
در چند تکه
در چند روزنامه به چاپ رساندن
در چند واژه
در چنگال
در چه حال
در چه شرایطی
در چه محل
در چه مورد
در چه وضعی
در چه هنگام
در چهاردیواری محصور کردن
در حاشیه قرار گرفتن
در حاشیه قراردادن
در حال ... شدن
در حال احتضار
در حال اعتصاب
در حال افت
در حال انجام
در حال بال زنی
در حال به وجود آمدن
در حال بهبودی
در حال پرپر زنی
در حال پیرشدن
در حال تاس شدن
در حال تبدیل شدن بودن
در حال ترقی
در حال توقف
در حال تولید
در حال جنگ
در حال چرخش
در حال چهار نعل رفتن
در حال حرکت
در حال حرکت با سرعت و بی پروایی
در حال خرامیدن
در حال خواب زمستانی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
25
26
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی