جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "و" (صفحه 10)
ورای درک انسانی
ورای هدف را زدن در هدفگیری
ورپریدن
ورتابه شدن
ورتابه کردن
ورتابی
ورتاک زا
ورتاکی
ورتش
ورتک
ورثه
ورجایی
ورجستن
ورجستن با سرعت
ورجستن در جانداران
ورجستن روی یک پا
ورجه
ورجه فروجه
ورجه کردن
ورجه کننده
ورجه و ورجه کردن با سرعت
ورجه ورجه
ورجه ورجه کردن
ورجه وورجه کردن
ورجهش
ورجهیدن
ورجهیدن با شمشیر
ورجی
ورجیل
ورچ
ورچلسکیدن
ورچلسکیده
ورچلوزیدن
ورد
ورد خواندن
ورد روح زدایی
ورد زبان
ورد زبان ها
ورد زبانها
ورد سپهر
وردار و ورمال
وردارو ورمال
ورداشتن
وردان
وردست
وردست بازیکن
وردست دلقک
وردست شدن
وردستان بازیگران
وردک
وردنه
وردوک
ورز
ورز دادن خمیر
ورز دادن کاه گل
ورز دادن گل
ورزا
ورزاندن
ورزاو
ورزش
ورزش با توپ
ورزش خانه
ورزش خوبی
ورزش خونی
ورزش دادن
ورزش دوست
ورزش دوگانه
ورزش زمستانی شامل تیراندازی در حال اسکی کردن
ورزش سبک
ورزش شدید
ورزش شکم
ورزش کردن
ورزش میدانی
ورزش نگار
ورزش های اکسیژن زا
ورزش های دو و میدانی
ورزش های ده گانه
ورزش های رزمی
ورزش های ژیمناستیک
ورزش های سوئدی
ورزش های سه گانه
ورزش های صحرایی
ورزش همراه با موسیقی
ورزشکار
ورزشکار ژیمناستیک
ورزشکار مرد
ورزشکارانه
ورزشکاری
ورزشگاه
ورزشگاه سرپوشیده
ورزشی
ورزکار
ورزگاو
ورزه
ورزه دادن
ورزیدگی
ورزیدن
ورزیدن خمیر
ورزیدن کاه گل
ورزیدن گل
ورزیدنی
ورزیده
ورزیده شدن
ورزیده کردن
ورس
ورساد
ورسای
ورست
ورشتاد
ورشکست
ورشکست شدن
ورشکستگی
ورشکسته
ورشکسته کردن
ورشو
ورشیم
ورشیمی
ورطه
ورطه ای
ورطه گاه
ورغ
ورغلیدن
ورق
ورق آتو را بازی کردن
ورق آهن
ورق از یک خال
ورق بازی
ورق برگشت
ورق بزرگ
ورق پاره
ورق تک در بازی ورق
ورق جور کن
ورق حکم را بازی کردن
ورق دادن در بازی ورق
ورق دارای ارزش معین در بازی ورق
ورق رو کردن
ورق رو کردن در بازی های ورق
ورق زدن
ورق زدن کتاب
ورق زن
ورق سه در بازی ورق
ورق شماری
ورق صورت در بازی ورق
ورق طلا
ورق عوضی
ورق عوضی دادن در بازی ورق
ورق فال گیری
ورق فلز
ورق قلع پوش
ورق کاغذ
ورق کشیدن در بازی با ورق
ورق ورق کردن
ورق های آتو در برخی بازی های ورق
ورق های بازی
ورق های رو شده
ورق های همخال
ورقلمباندن
ورقلمبیدگی
ورقلمبیدن
ورقلمبیده
ورقه
ورقه آگهی
ورقه احضار به دادگاه
ورقه اخراج
ورقه استشهاد
ورقه اعتبار
ورقه اعلامیه
ورقه اعلان
ورقه تضمین اصالت اسب و سگ
ورقه تقلب نوشتن
ورقه تمرین
ورقه حاوی اطلاعات در موضوع بخصوصی
ورقه رای
ورقه زر
ورقه طلا
ورقه فلزی
ورقه قرضه
ورقه قرضه کوتاه مدت
ورقه قلع
ورقه کتاب و کاغذ
ورقه ماموریت
ورقه مانند
ورقه نازک فلزی
ورقه ورقه
ورقه ورقه شدن
ورقه ورقه کردن
ورقه هویت
ورک
ورم
ورم استخوان پای اسب
ورم اعصاب
ورم بافت
ورم بیضه
ورم پوست
ورم چرکی
ورم دار
ورم زجاجیه
ورم سرطانی
ورم شبکیه
ورم شریان
ورم صفاق
ورم ضمیمه اعور
ورم طحال
ورم قرنیه
ورم قولون
ورم کردن
ورم کرده
ورم لثه
ورم لوزلتین
ورم لوزه سوم
ورم مخاط بینی
ورم معده
ورم معده و روده ها
ورم مفاصل
ورم مفاصل و استخوان ها
ورم ملتحمه
ورم ملتحمه حاد
ورم مهبل
ورم ورید
ورمالیدن
ورمانت
ورموت
ورمی چلی
ورمیکولیت
ورنه
ورنی
ورنی زدن
ورنیه
وروت
وروجک
ورود
ورود به عنف با شکستن قفل
ورود به عنف به زور
ورود غیر قانونی به قصد دزدی
ورود غیرقانونی
ورود غیرمجاز
ورودی
ورودی بزرگراه
ورودی دادن
ورودی سرپوشیده
ورودیه
ورور
ورور جادو
ورور صدای حرکت سریع
ورور کردن
ورید
ورید اخوف
ورید صافن
ورید غائر
ورید وداجی
وریددار
وریددار کردن
وریدی
ورین
وز
وز کردن
وز کرده
وز کرده کردن
وز وز
وز وز کردن
وز وز گوش
وز وزی
وز وزی کردن
وزارت
وزارت امور خارجه
وزارت برون مرز
وزارت دارایی
وزارت کشور
وزارتخانه
وزارتی
وزان
وزاندن
وزانش
وزانگر
وزانه جت
وزر
وزرا
وزرات دارایی
وزریدن
وزش
وزش خورشیدی
وزش شدید باد
وزش شدید و با صدا
وزش شدید و یکنواخت هوا
وزش گرمایی
وزش ملایم
وزش ناگهانی و کوتاه مدت باد
وزغ
وزگر
وزمان
وزمان شناسی
وزن
وزن اتمی
وزن اضافی
وزن افزا
وزن افزودن بر
وزن انسان
وزن بر حسب پوند
وزن چیزی را سنجیدن
وزن خالص
‹
1
2
...
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی