جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "و" (صفحه 6)
وابسته به نسخه اصلی
وابسته به نشان دادن
وابسته به نشان دادن داده ها بر صفحه کامپیوتر
وابسته به نشان های نجابت خانوادگی و القاب
وابسته به نشانه های بیماری
وابسته به نشانهای اشرافی و تبارنامه ها
وابسته به نصف
وابسته به نصف شب
وابسته به نظارت
وابسته به نظام اسقفی
وابسته به نظام پادشاهی
وابسته به نظام جمهوری
وابسته به نظام خان خانی
وابسته به نظام زمین سالاری
وابسته به نفت
وابسته به نقدگران
وابسته به نقره
وابسته به نقشه برداری
وابسته به نقشه نگاری
وابسته به نماد گری
وابسته به نمادگرایی
وابسته به نماز و دعا
وابسته به نمایش
وابسته به نمایش کمدی
وابسته به نمایش ملودرام
وابسته به نمایش و هنرپیشگی
وابسته به نمایشات پر تصنع و باور نکردنی
وابسته به نمایندگی
وابسته به نمودار
وابسته به ننگ
وابسته به نواحی حاره
وابسته به نواحی دور افتاده
وابسته به نوجوانان
وابسته به نوجوانی
وابسته به نور مشعل
وابسته به نورشناسی
وابسته به نورمان ها
وابسته به نوزاد
وابسته به نوشتن
وابسته به نوع
وابسته به نوکران
وابسته به نویابی و تخیل
وابسته به نیابت
وابسته به نیجریه
وابسته به نیروهای دریا خشکی
وابسته به نیروی اتمی
وابسته به نیروی جاذبه زمین
وابسته به نیروی دریایی
وابسته به نیروی زمینی
وابسته به نیست گرایی
وابسته به نیم
وابسته به نیمه راه
وابسته به واحد
وابسته به واژه شناسی
وابسته به واژه ی
وابسته به واقع گرایی
وابسته به واقعه
وابسته به واقعیات
وابسته به والدین
وابسته به وانمایی
وابسته به وجه وصفی
وابسته به وحدت گرایی کلیسایی
وابسته به وحی
وابسته به ورزش
وابسته به ورزش های ژیمناستیک
وابسته به ورزشکاران سرشناس
وابسته به وزیر و وزارتخانه
وابسته به وسایط نقلیه
وابسته به وسط سال
وابسته به وسط کشتی
وابسته به وسط هفته
وابسته به وسواس فکری
وابسته به وصایای وارث
وابسته به وضعیت و شرایط
وابسته به وضو
وابسته به وطن پرستی شدید
وابسته به وقایع
وابسته به وقت کشی
وابسته به وکالت
وابسته به وکلای دادگستری
وابسته به ونیز
وابسته به وهیر
وابسته به ویژگی های ماه
وابسته به ویلز
وابسته به هارمونی
وابسته به هاوایی
وابسته به هجا
وابسته به هدایت موشک
وابسته به هر دو جنس نر و ماده
وابسته به هرزه نگاری
وابسته به هزار سال
وابسته به هسته اتم
وابسته به هستی
وابسته به هستی گرایی
وابسته به هم دمایی
وابسته به هم نهشت
وابسته به همانگویی
وابسته به همانند زنی
وابسته به همبستگی
وابسته به همجنس بازان
وابسته به همجنس بازی هراسی
وابسته به همخوانی
وابسته به همسازی
وابسته به همسر
وابسته به همسر امپراتور
وابسته به همکاری
وابسته به همگان
وابسته به همنوازی
وابسته به همه
وابسته به همه امریکا
وابسته به همه امریکایی ها
وابسته به همه خداگرائی
وابسته به همه کشور
وابسته به همه ملت
وابسته به هند غربی
وابسته به هندسه
وابسته به هندوها و مذهب هندو
وابسته به هنر و ادبیات یونان و روم باستان
وابسته به هنر و هنرمندان
وابسته به هنر وادبیات دوران پادشاهان انگلیسی به نام ادوارد
وابسته به هنرسنجان
وابسته به هنرمندان سرشناس
وابسته به هوا
وابسته به هوا پویایی
وابسته به هوا کیهان
وابسته به هواداری آزادی سقط جنین
وابسته به هواشناسی
وابسته به هوانوردی
وابسته به هوشبری
وابسته به هومئوپاتی
وابسته به هیپی ها
وابسته به هیدرولیک
وابسته به یائسگی
وابسته به یادآوری
وابسته به یادبود
وابسته به یتیم ها
وابسته به یخبندان
وابسته به یک بخش
وابسته به یک رنگ
وابسته به یک رنگ و سایه های آن
وابسته به یک سال
وابسته به یک طبقه بخصوصی
وابسته به یک نوع بخصوصی
وابسته به یکان
وابسته به یونان باستان
وابسته به یهود ستیزی
وابسته به یهودیان
وابسته دانستن
وابسته دانستن به چیزی
وابسته سازی
وابسته شدن
وابسته کردن
وابسته وصفی
وابندگر
وابندید
وابندیدن
وابندیده
واپاد
واپاد شده
واپاد کردن
واپاد کردن به سختی
واپادشناسی
واپادگر
واپاسخ
واپاشی
واپاشیدن
واپراندن
واپرانش
واپرانیدن
واپرش
واپرشی
واپژواک
واپس
واپس آمدن
واپس انداختن
واپس اندازی
واپس دادن
واپس ران
واپس راندن
واپس رانده
واپس گرای
واپس گرایانه
واپس نگری
واپساندن
واپسرانی
واپسروی
واپسش
واپسگر
واپسگرا
واپسین
واپسین دم
واپسین هشدار
واپی تی
واپیچاندن
واپیچاندن در بطری
واپیچش
واپیچیدن
واپیچیدن طومار
واپیچیدن هر چیز لوله شده
واپیچیده کردن
وات
وات الفبا
وات دوگانه
وات سنج
وات گذاری
وات گروه
وات نگاری کردن
وات های آوانگاری جهانی
واتاب
واتابیدن چیز پیچانده
واتابیدن چیز تابیده
واترپولو
واتگان
واتگردانی کردن
واتگشت
واتگشت شده
واتگشت کردن
واتنش
واته
واتی
واتیکان
واثق
واج
واج پایه
واج دمیده
واج ریشه ای
واج شناختی
واج شناس
واج شناسی
واج-آواشناسی
واجب
واجب الاجرا
واجب الاحترام
واجب الادا
واجب الرعایه
واجب القتل
واجب النفقه
واجب الوجود
واجب بودن
واجب کردن
واجبات
واجبر
واجبری
واجبری کردن
واجبی
واجپار
واجپاری
واجد
واجد بودن
واجد شرایط
واجد شرایط بودن
واجدشرایط شدن
واجریشه شناختی
واجریشه شناس
واجریشه شناسانه
واجریشه شناسی
واجگونه
واجهش
واجهشی
واجهندگی
واجهنده
واجهیدن
واجی
واچرتیدن
واچرخه
واچیدن
واچیدن بافتنی
واچیدن چیز بافته
واچیدن چیز به هم تابیده
واحد
واحد پول یونان
واحد تغییر در قیمت بازار سهام
واحد دارای سه قسمت
واحد سنجش
واحد سنجش طول بر مبنای میانگین فاصله زمین از خورشید
واحد سنجش وزن بر حسب پوند
واحد ظرفیت
واحد فاصله برابر با ۱۵۰۰ متر
واحد مربع
واحد نظامی
واحدهای درسی بخشوده
واحدی
واحه
واخ
واخمش
واخواست
واخواست پذیر
واخواست شدن
واخواستن
واخوان متون و آمار
واخواهی
واخوردگی گردن در تصادفات اتومبیل
واخوردن
واخورده
واخورده های اجتماع
واخیدن
واداد
واداد کردن
وادار
وادار به کاری کردن
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
13
14
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی