جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "و" (صفحه 3)
وابسته به حشری بودن
وابسته به حشو قبیح
وابسته به حضرت مریم
وابسته به حضرت موسی و تعالیم او
وابسته به حق شفعه
وابسته به حکم
وابسته به حکم کتبی
وابسته به حمایت از فراورده های داخلی
وابسته به حمله
وابسته به حواریون
وابسته به حوزه قضایی
وابسته به حومه
وابسته به حومه دوردست
وابسته به حیاط کاهدان
وابسته به حیف و میل
وابسته به حیوانات قابل شکار
وابسته به خاخام ها و زبان و دانش و عقاید آنها
وابسته به خانه
وابسته به خانه و خانواده
وابسته به خانه و کاشانه
وابسته به خاورمیانه
وابسته به خداسالاری
وابسته به خدای جنگ
وابسته به خدمات اجتماعی
وابسته به خر
وابسته به خراج و باج سبیل
وابسته به خرافات
وابسته به خرس
وابسته به خرسنگ
وابسته به خرید و فروش
وابسته به خز
وابسته به خزانه داری
وابسته به خزندگان
وابسته به خسبش
وابسته به خشک نگاری
وابسته به خصایص فردی
وابسته به خط
وابسته به خط حمله
وابسته به خط نقشی
وابسته به خطاطی
وابسته به خطوط
وابسته به خطیبان و سخنوری
وابسته به خلا
وابسته به خلق و خو
وابسته به خواب
وابسته به خواب القائی
وابسته به خواب نمایی
وابسته به خواص
وابسته به خودروهای موتوری
وابسته به خودشیفتگی
وابسته به خودکشی
وابسته به خودگرایی
وابسته به خودمختاری
وابسته به خوراک دادن
وابسته به خورشید
وابسته به خوشخوانی
وابسته به خوک
وابسته به خون
وابسته به خون سرخرگ ها
وابسته به خونابه
وابسته به خوی و عادت
وابسته به خیاطی
وابسته به خیرات و مبرات
وابسته به داخل شهر
وابسته به دادخواهی و محاکمه
وابسته به دادرسی جزایی
وابسته به دادرسی جنایی
وابسته به دادگاه بخش
وابسته به داروهای توهم زا
وابسته به داروهای دارای سولفانیلامید
وابسته به داروهای روان گردان
وابسته به داستان سرایی
وابسته به داشتن
وابسته به دانش پزشکی
وابسته به دانشجوی سال سوم
وابسته به دانشجویان
وابسته به دانشگاه
وابسته به دانشگاه های آجرقرمز
وابسته به دانشمندی
وابسته به دایی
وابسته به دختر
وابسته به در عقب
وابسته به درازا
وابسته به درازا سنجی
وابسته به درجه دو
وابسته به دردکشی
وابسته به درون دیوار
وابسته به درون ساختمان
وابسته به درون سازمان
وابسته به درون همسری
وابسته به درون یافت
وابسته به دریا و اقیانوس
وابسته به دریانوردی
وابسته به دریانوردی و کشتیرانی
وابسته به دریچه های قلب
وابسته به دزدی
وابسته به دست چپ
وابسته به دستگاه عصبی خودکار
وابسته به دستور زبان
وابسته به دستور زبان زایشی
وابسته به دستور زبان زاینده
وابسته به دستیاری حقوقی
وابسته به دستینه
وابسته به دشمنی
وابسته به دغلکاری
وابسته به دفاع محلی توسط غیر نظامیان
وابسته به دفترداری
وابسته به دکتری
وابسته به دگردیسی
وابسته به دگرگونی
وابسته به دم
وابسته به دمزنی
وابسته به دنبه
وابسته به دندان
وابسته به دندان آسیاب
وابسته به دندان پزشکی
وابسته به دو
وابسته به دو فلز
وابسته به دو کمانک
وابسته به دو ملت
وابسته به دو نژاد
وابسته به دوا و درمان
وابسته به دوازدهه
وابسته به دوده
وابسته به دوران
وابسته به دوران بخصوص
وابسته به دوران پادشاهی جرج ها
وابسته به دوران پادشاهی ژرژها
وابسته به دوران پس از جراحی
وابسته به دوران جرج پنجم
وابسته به دوران صلح
وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
وابسته به دوران های پیشین
وابسته به دوران یخرودی
وابسته به دوربین نجومی
وابسته به دوره های بالاتر از لیسانس
وابسته به دوزیستیان
وابسته به دوستان و آشنایان
وابسته به دوک
وابسته به دولپه ای ها
وابسته به دولت
وابسته به دولت فدرال
وابسته به دولت فدرال ایالات متحده امریکا
وابسته به دهمستان
وابسته به دهه آخر سده
وابسته به دیاگرام
وابسته به دیده وری
وابسته به دیروز
وابسته به دیشب
وابسته به دیوها
وابسته به ذرات بنیادی اتم
وابسته به ذکر
وابسته به ذوق و شوق
وابسته به رابطه
وابسته به رازگویی و رازسپاری
وابسته به راست
وابسته به راست روده
وابسته به رامه شناسی
وابسته به رانندگی
وابسته به راه دور
وابسته به راه شیری
وابسته به راهبان
وابسته به راهبان فرانسیسکان
وابسته به رجعت
وابسته به رزم آرایی
وابسته به رزم تدبیر
وابسته به رژیم خوراکی
وابسته به رژیم غذایی
وابسته به رستگاری
وابسته به رستنی ها
وابسته به رسم زودگذر
وابسته به رشته فرعی
وابسته به رشد گیاه
وابسته به رقابت
وابسته به رقص آرایی
وابسته به رقص با موسیقی راک
وابسته به رقصگر موسیقی راک
وابسته به رگ
وابسته به رگ فراخی
وابسته به رمان
وابسته به رمان نویسی
وابسته به رمان های پرماجرای قرون وسطی
وابسته به رنگ
وابسته به رنگ پوست
وابسته به رواقیون
وابسته به روان
وابسته به روان پریشی
وابسته به روان پزشکی
وابسته به روان رنجوری
وابسته به روان شناسی
وابسته به روان شیدایی
وابسته به روان شیدایی - روان فسردگی
وابسته به روانکاوی
وابسته به روحانیون
وابسته به روحیه
وابسته به رودخانه
وابسته به روده ها
وابسته به روز تعطیل آخر هفته
وابسته به روزنامه و روزنامه نگاری
وابسته به روزهای کار
وابسته به روستا
وابسته به روسیه
وابسته به روم باستان
وابسته به روماتیسم
وابسته به رومانی
وابسته به روی دیوار
وابسته به رویداد متعاقب
وابسته به رهروی
وابسته به ریاضت کشی
وابسته به ریاضی
وابسته به ریش سفیدی و پیش کسوتی
وابسته به ریه ها
وابسته به رییس جمهور
وابسته به زاج
وابسته به زاد و ولد
وابسته به زایمان
وابسته به زبان امروزی
وابسته به زبان خارجی
وابسته به زبان خودمانی
وابسته به زبان در دهان
وابسته به زبان سطح پایین
وابسته به زبان کوچک
وابسته به زبان محلی
وابسته به زبان و فرهنگ برمه
وابسته به زبان های تصریفی
وابسته به زبان های خارجی
وابسته به زبان های مشتق از لاتین
وابسته به زبان های هند و اروپایی
وابسته به زبانهای ژرمانیک
وابسته به زخم
وابسته به زردپی
وابسته به زلزله نگاری
وابسته به زمان
وابسته به زمان صلح
وابسته به زمان کامل
وابسته به زمان های گذشته
وابسته به زمستان
وابسته به زمین بلند
وابسته به زمین شناسی
وابسته به زمین لرزه
وابسته به زمین و مالکیت آن
وابسته به زن سالاری
وابسته به زنا
وابسته به زناشویی
وابسته به زنان
وابسته به زنای با محرم
وابسته به زند زیرین
وابسته به زندگان
وابسته به زنده بودن و زندگان
وابسته به زهدان
وابسته به زیباشناسی
وابسته به زیبایی
وابسته به زیر آب
وابسته به زیست شناسی
وابسته به زیست نامه نگاری
وابسته به ژئوفیزیک
وابسته به ژرف اندیشی
وابسته به ژرف نگری
وابسته به ژن
وابسته به ساحره ها
وابسته به ساحل رود
وابسته به ساختار
وابسته به ساختار بدنی
وابسته به ساختار گرایی
وابسته به ساختمان
وابسته به ساختمان چند اشکوبه
وابسته به سازواره های همبسته
وابسته به ساقه جودوسر
وابسته به ساکارین
وابسته به سال اول
وابسته به سال بخصوص
وابسته به سال دومی ها
وابسته به سال سوم
وابسته به سالروز
وابسته به سبک
وابسته به سبک دوریک
وابسته به سبک لباس دانش آموزان این مدارس
وابسته به سبک لباس دانش آموزان مدارس آمادگی
وابسته به سبک هنری دورهی پادشاهی جرج ها
وابسته به سبک هنری دورهی پادشاهی ژرژها
وابسته به ستارگان
وابسته به ستاره
وابسته به ستاره خوانی و طالع بینی
وابسته به ستاره زهره
وابسته به ستون فقرات
وابسته به ستیزه جویی
وابسته به سحابی
وابسته به سحر و جادو
وابسته به سختینه
وابسته به سده
وابسته به سر
وابسته به سران دولت ها
وابسته به سرایداری
وابسته به سرباز خوب
وابسته به سرپرستی
وابسته به سرتاسر امریکا
وابسته به سرتاسر شهر
وابسته به سرخرگ سبات
وابسته به سرخرگ های قلب
وابسته به سردبیر روزنامه
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
13
14
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی