جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "و" (صفحه 2)
وابسته به بردگان
وابسته به برزخ
وابسته به برف
وابسته به برق
وابسته به برق باتری
وابسته به برق شیمی
وابسته به برق شیمیایی
وابسته به برق مستقیم
وابسته به برگ بو
وابسته به برمه
وابسته به برنامه زمان بندی شده
وابسته به برنج
وابسته به برون حومه نشینی
وابسته به برون همسری
وابسته به بریتانیا و مردم آن
وابسته به بزرگداشت
وابسته به بزرگسالان
وابسته به بزمجه ها و مارمولک ها
وابسته به بستگی
وابسته به بستنی
وابسته به بعد از ظهر
وابسته به بقایا
وابسته به بکس بازی
وابسته به بلغارستان
وابسته به بلوغ
وابسته به بم
وابسته به بن مایه
وابسته به بنایی
وابسته به بندیکت مقدس و یا فرقه تارک دنیاهای او
وابسته به بوم
وابسته به بومهن شناسی
وابسته به بومیان
وابسته به بویایی
وابسته به به زور ستانی و اجحاف
وابسته به به نژاد سازی
وابسته به بهار
وابسته به بی طرفی
وابسته به بیابان گردی
وابسته به بیشینه
وابسته به بیکاری
وابسته به بیگانگان
وابسته به بیماری
وابسته به بیماری سل
وابسته به بیماری های مرزشی
وابسته به بینایی
وابسته به بینی
وابسته به بیهوشی
وابسته به پاپ
وابسته به پاپ اعظم
وابسته به پادشاه
وابسته به پارانویا
وابسته به پارچه بافی
وابسته به پاریس
وابسته به پاشنه
وابسته به پاکستان
وابسته به پانتومیم
وابسته به پایتخت
وابسته به پخش صدا
وابسته به پدر
وابسته به پدیده
وابسته به پدیده سنجی
وابسته به پذیرش عضویت
وابسته به پراتور
وابسته به پرتو ایکس
وابسته به پرستاری
وابسته به پرگیربخصوص
وابسته به پرندگان
وابسته به پرواز آزاد
وابسته به پروتستان
وابسته به پروتستان ها
وابسته به پرورش
وابسته به پروستات
وابسته به پریان
وابسته به پژواک شناسی
وابسته به پژوهش خواهی
وابسته به پس از ریش تراشی
وابسته به پس از زایمان
وابسته به پس از مرگ
وابسته به پس هماندهی
وابسته به پست
وابسته به پست هوایی
وابسته به پستانچه
وابسته به پستانداران
وابسته به پستخانه
وابسته به پشم
وابسته به پشیمانی
وابسته به پوست
وابسته به پوسته
وابسته به پوشیدن
وابسته به پول
وابسته به پول در گردش
وابسته به پی
وابسته به پیاده ها
وابسته به پیامبر
وابسته به پیچراه
وابسته به پیراپزشکی
وابسته به پیرادل
وابسته به پیرامون
وابسته به پیروزی
وابسته به پیری
وابسته به پیری پزشکی
وابسته به پیش از توفان نوح
وابسته به پیش بینی
وابسته به پیش نمایی
وابسته به پیشترها
وابسته به پیشخدمتی
وابسته به پیشدانی
وابسته به پیشدستی
وابسته به پیشگفتار
وابسته به پیشگویی
وابسته به پیشوای مذهبی
وابسته به پیشینیان
وابسته به پیک ها و چاوش ها
وابسته به پیگمی ها
وابسته به پیمان
وابسته به پیوریتن ها
وابسته به پیه
وابسته به تابستان
وابسته به تاج
وابسته به تاریخ سنجی
وابسته به تاریخ و تاریخ نویسی
وابسته به تئاتر و صحنه پردازی
وابسته به تئاتر و نمایشنامه نویسی
وابسته به تئوری
وابسته به تب
وابسته به تباهی
وابسته به تبت
وابسته به تبعیض نژادی
وابسته به تبلیغ و ترویج نمایش و غیره
وابسته به تبهکاری
وابسته به تجاوز به مقدسات
وابسته به تجاهل گرایی
وابسته به تجدید نظر
وابسته به تحریر
وابسته به تحصیل
وابسته به تحصیل و دانشگاه
وابسته به تحصیل و مدرسه
وابسته به تحصیلات پس از لیسانس
وابسته به تحصیلات عالی
وابسته به تخلص
وابسته به تخم
وابسته به تخمدان
وابسته به تخمک
وابسته به تداعی
وابسته به تراژدی
وابسته به ترافیک
وابسته به ترجیح
وابسته به ترس بیمارگونه
وابسته به ترموستات
وابسته به تسپیس
وابسته به تشخیص بیماری
وابسته به تصور و تحلیل خود هنرمند
وابسته به تصویر تلویزیون
وابسته به تصویر کلی و عاری از جزئیات
وابسته به تعطیلات
وابسته به تغذیه
وابسته به تغییر جهت
وابسته به تفتیش عقیده
وابسته به تفتیش مذهبی
وابسته به تفرقه مذهبی
وابسته به تقاص
وابسته به تقبیح و زشت دانی
وابسته به تقدیرگرایی
وابسته به تک لپه ها
وابسته به تکرار
وابسته به تکفل
وابسته به تکه دوزی
وابسته به تلویزیون
وابسته به تماشاگری جنسی
وابسته به تمام بدن
وابسته به تمام عمر
وابسته به تمرد
وابسته به تنبیه
وابسته به تندنویسی
وابسته به تندی
وابسته به تنظیم
وابسته به تنکرد شناسی
وابسته به تنیدگی
وابسته به توام نوازی
وابسته به توتن ها
وابسته به تور زینتی
وابسته به تورم زدائی
وابسته به تورم ناشی از تقاضا
وابسته به توسعه
وابسته به توطئه و رسوایی
وابسته به توفان
وابسته به تولد
وابسته به تولید پادتن های مضر
وابسته به تولید مجدد
وابسته به تومور کیستی
وابسته به توهم زایی
وابسته به ته مانده
وابسته به تیم
وابسته به جادو
وابسته به جاذبه
وابسته به جامعه
وابسته به جامعه ای که هنوز الفبا ندارد
وابسته به جامه
وابسته به جامه های پیش دوخته
وابسته به جانشینی
وابسته به جانور شناسی
وابسته به جانوران
وابسته به جانهشته
وابسته به جاهای دور
وابسته به جای بی سقف
وابسته به جایی
وابسته به جبرگرایی
وابسته به جذام
وابسته به جراح و جراحی
وابسته به جراحی
وابسته به جرگه سالاری
وابسته به جزیره
وابسته به جزیره مالت
وابسته به جشن
وابسته به جشن بث سالگی ازدواج
وابسته به جشن شصت سالگی هرچیز
وابسته به جشن هفتاد و پنج سالگی هر چیز
وابسته به جغرافی
وابسته به جغرافیای سیاسی
وابسته به جفت
وابسته به جفت شدگی
وابسته به جفت گیری
وابسته به جگن ها
وابسته به جماع
وابسته به جمجمه
وابسته به جمع زدن
وابسته به جمنده شناسی
وابسته به جمهوری یوگسلاوی و مردم آن
وابسته به جناح چپ
وابسته به جناح راست
وابسته به جنبش ادبی رومانتیک
وابسته به جنگ
وابسته به جنگ فرسایشی
وابسته به جنگ و گریز
وابسته به جنگل
وابسته به جنوب
وابسته به جنوب خاوری ایالات متحده
وابسته به جوانان و جوانی
وابسته به جودوسر
وابسته به جور فشاری
وابسته به جولیوس سزار
وابسته به جهان پیمایی
وابسته به جهان گردی
وابسته به جهان مردگان
وابسته به جهت
وابسته به جهت یابی
وابسته به جهش
وابسته به جهودان و مذهب یهود
وابسته به جیمز اول و دوران او
وابسته به جیوه
وابسته به چادر نشینی
وابسته به چاکنای
وابسته به چپیره شناسی
وابسته به چشایی
وابسته به چشم
وابسته به چشم و بینایی
وابسته به چشمه
وابسته به چم شناسی
وابسته به چمدان دستی
وابسته به چند خداپرستی
وابسته به چند زبان
وابسته به چند زنی
وابسته به چند شکل
وابسته به چند شوهری
وابسته به چند کشور
وابسته به چند مردم
وابسته به چند ملت
وابسته به چندرشته علمی
وابسته به چهار کتاب اول انجیل
وابسته به حاشیه
وابسته به حاضر جوابی
وابسته به حافظه و یاد افزایی
وابسته به حاکم شهر
وابسته به حالت
وابسته به حد اعلی
وابسته به حداقل
وابسته به حدس و قیاس
وابسته به حرف اضافه
وابسته به حرف زدن
وابسته به حرف های باصدا
وابسته به حرفه
وابسته به حرکت
وابسته به حرکت دردی
وابسته به حرکت عضلانی
وابسته به حرکت لقوه مانند
وابسته به حرکت ناگهانی
وابسته به حرمت شکنی
وابسته به حروف
وابسته به حروف ایتالیک
وابسته به حروف کوچک
وابسته به حروف مورس
وابسته به حروفچینی و چاپ
وابسته به حزب دموکرات
وابسته به حزب فدرالیست امریکا
وابسته به حزم و احتیاط
وابسته به حس ذائقه
وابسته به حس شنوایی
وابسته به حساسیت
وابسته به حسن تعبیر
وابسته به حشره کشی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
13
14
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی