جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "پ" (صفحه 4)
پای بوس
پای پوش
پای پیش نهادن
پای جانور سم دار
پای جلو جانور
پای جلو جانوران
پای جوش
پای چنبری
پای چوبی
پای خود را از گلیم خود فراتر گذاشتن
پای خود را روی زمین کشیدن و راه رفتن
پای دارای گوشت
پای در بند
پای ساقه
پای سیب
پای شوهر
پای قورباغه
پای قوسی
پای کاذب
پای کار
پای کسی حساب کردن
پای کشان
پای کمانی
پای کوبیدن
پای کوچک
پای کوفتن برزمین
پای گوشت
پای ماکیان پخته
پای مرغ
پای مصنوعی
پای نویسی کردن
پایا
پایا بودن
پایا پای کردن
پایا کردن
پایائی
پایاب
پایاب دریا
پایاب دریاچه
پایاب شنی
پایابگاه
پایاپای
پایاپای شدنی
پایاپای کاری
پایاپای کردن
پایاپای معامله کردن
پایاپایگاه
پایاپایی
پایارنگ
پایان
پایان بخش
پایان پذیر
پایان تحصیلات
پایان تدریجی
پایان خدمت دادن به
پایان دادن
پایان دادنی
پایان دار
پایان داستان
پایان دهنده
پایان زندگی
پایان سال
پایان عمر
پایان کار
پایان ناپذیر
پایان نامه
پایان نقل قول
پایان نقل قولی را اعلام کردن
پایان نیافته
پایان هفته را در محلی گذراندن
پایان یافتن
پایان یافتنی
پایان یافته
پایانجا
پایانراه
پایانگاه
پایانگر
پایانه
پایانه اتوبوس
پایانه عصب
پایانه مثبت باتری
پایانهای
پایانی
پایانین
پایایخ
پایایی
پایبند
پایبند اصول
پایبند افراطی قانون
پایبند بودن
پایبند پول و مقام
پایبند تشریفات
پایبند گریز
پایبندی
پایبندی به مقررات و تشریفات
پایتخت
پایدار
پایدار ساز
پایدار کردن
پایدار کردن رسم
پایدار کردن رنگ
پایدار کردن شهرت
پایدار کردن نظریه
پایدار ماندن
پایدار ماندن هرچیز زیر فشار
پایداری
پایداری سخت
پایداری کردن
پایداشت
پایراه
پایزه
پایساخت
پایست
پایست بهتران
پایست گرای
پایستگر
پایستگی
پایستن
پایستنی
پایسته
پایش پذیر
پایش گرایی
پایش لب گور است
پایشگر
پایشی
پایک
پایکا
پایکوب کردن
پایکوبی
پایکوبی کردن
پایگان
پایگاه
پایگاه آتش
پایگاه اجتماعی
پایگاه اینترنتی
پایگاه داده ها
پایگاه هوایی
پایگیر
پایگیر شدن
پایم
پایمال
پایمال کردن
پایمالی
پایمرد
پایمردانه
پایمردی
پایمردی کردن
پایمزد
پاین اپل
پاینت
پایند
پایند پذیر
پایند پذیری
پایندان
پایندان کردن
پایندانی
پایندگی
پاینده
پاینده بودن
پایور
پایوران
پایورسالاری
پایوری
پایه
پایه استدلال
پایه استدلال قرار دادن
پایه اندیشه
پایه ای
پایه بلند
پایه بلند آنتن
پایه بودن
پایه پایه
پایه پل
پایه جام شراب
پایه جناحی
پایه دادن
پایه دار
پایه دفتر نت
پایه دندان
پایه دوکی
پایه ریزی کردن
پایه ستون
پایه طلا
پایه عمودی
پایه قرار دادن
پایه قطب نما در کشتی
پایه کتری
پایه کردن
پایه کندن
پایه گذار
پایه گذاری کردن
پایه مجسمه
پایه مستحکم
پایه معلق
پایه منطقی
پایه مو
پایه موقت
پایه ناخن
پایه نامه
پایه نصب
پایه و اساس
پایه ور
پایه ور سازی
پایه ها
پایی
پایی دار
پاییدن
پاییدن از دور
پاییز
پاییزه
پاییزی
پایین
پایین آمدن
پایین آوردن
پایین آوردن ارزش
پایین آوردن قیمت ها از طریق کنترل دولت
پایین آوردن مقدار
پایین آوردن نرخ برابری پول
پایین بردن
پایین بردن و به تندی بالا بردن
پایین پا
پایین پله ها
پایین پیراهن مردانه
پایین تر
پایین تر از حد معمول
پایین تر از خوب
پایین تر از رتبه و مقام
پایین تر از سطح حداقل
پایین ترین
پایین ترین حد
پایین ترین درجه
پایین تنه
پایین تنه لباس
پایین دست
پایین رتبه
پایین رفتن
پایین رفتن با دست و پا
پایین رفتن باتلاق
پایین رفتن در آب
پایین رفتن شدید
پایین رفتن موقت و کم
پایین رفته
پایین روی
پایین فشردن
پایین کردن
پایین کشیدن از اسب و دوچرخه به زور
پایین کشیدن بادبان کشتی
پایین کشیدن پرچم
پایین کشیده
پایینی
پبچ پیچ
پپرونی
پپسین
پپلین
پت
پت پت
پت پت کردن
پتاره
پتاس
پتاسیم
پتاسیم بی تارترات
پتانسیل
پتت
پتروداکتیل
پتروشیمی
پتروشیمیایی
پترولاتم
پتک
پتک خودکار
پتمان
پتو
پتو پیچ کردن
پتواز
پتواز کردن
پتوازگر
پتوازگری
پتومان
پتوی بافته شده
پتوی قلاب دوزی شده
پته
پته را آب دادن
پته طلب
پتی
پتیاره
پج پچ کردن
پچ پچ
پچ پچ کردن
پچ پچ کنان گفتن
پچ پچ وار
پچل
پچل شدن
پچل کردن
پچول کننده
پچولی
پچوه
پخ
پخ دادن
پخ دار
پخ زدن
پخ کردن
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
19
20
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی