جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ک"
کائنات
کائوچو
کائولین
کاب
کاب از نظر شکل
کاب اسکاوت
کاب در تخته نرد
کاب کردن
کاباره
کابسان
کابل
کابل برای استارت دادن به موتور
کابل سنگین
کابلی
کابوتاژ
کابوس
کابوس مانند
کابوشک
کابوک
کابوی
کابیل
کابیله
کابین
کابین تلفن
کابین فرماندهی فضاناو
کابین فضاناو
کابین ناوبر
کابین یدک
کابینت
کابینه
کاپ جهانی
کاپا در الفبای یونانی
کاپشن
کاپشن کلاه سر خود
کاپوت
کاپوت اتومبیل
کاپوت موتور هواپیما
کاپوک
کاپیتان
کاپیتان تیم
کاپیتولاسیون
کات
کات دار
کات کبود
کات کردن در ورق بازی
کاتاراکت
کاتارسیس
کاتالپا
کاتالپسی
کاتالوگ
کاتالوگ نویس
کاتالونی
کاتالیز
کاتالیزور
کاتامران
کاتانونی
کاتب پیش از اختراع چاپ
کاتب نویسنده
کاتد
کاتماندو
کاتوره کردن
کاتوزی
کاتوزیان
کاتولیک
کاتولیکی
کاتیدید
کاتیون
کاج
کاج بر
کاج برگ
کاج بری
کاج پاندروسا
کاج زبره
کاج فرنگی
کاج قیری
کاج میوه
کاجی
کاجیره
کاچار
کاچارگان
کاچال
کاچال کردن
کاچال ها
کاچالگان
کاچک
کاچول
کاچه
کاچی
کاخ
کاخ ادین
کاخ تیول دار
کاخ سفید
کاخ شهرداری
کاخ کنگره
کاخ لرد
کاخ ماسه ای و شنی کنار ساحل
کاخ مانند
کاخ مجلس شورای ایالتی
کاخ ورسای
کاخ وزارت دارایی
کاخداری
کادر
کادر ثابت
کادمیم
کادنزا
کادو
کادوپیج
کادویی
کادیک
کادیکی
کاذب
کاذب از نظر اصالت
کاذبانه
کار
کار - ساعت
کار آسان
کار آسان و پر درآمد
کار آفرین
کار آور
کار احمقانه
کار از روی مقاطعه
کار از کار گذشته
کار الله بختی
کار انداز اپراتور فرستنده موج کوتاه
کار ایست
کار بازاری
کار بد
کار بد انجام شده
کار بد کردن
کار بدنی کردن
کار بدون نقشه قبلی
کار برجسته
کار به خاطر عشق و علاقه و نه به خاطر پول
کار بی ادبانه
کار بی دردسر
کار بی شرمانه
کار بی فایده
کار بیهوده
کار پایی
کار پر خطر
کار پر مشقت
کار پیچ
کار ترازی
کار تقوا آمیز
کار تلنبار شده
کار تند و پراشتیاق
کار جامه
کار چاق کردن
کار چاق کن
کار چاق کنی کردن در عمل ناشایست
کار چشمگیر
کار چیزی را کردن
کار حاکی از بی جربزگی
کار خارق العاده
کار خانه
کار خدا
کار خراب کن
کار خشم انگیز
کار خشونت آمیز
کار خطرناک
کار خلاقه
کار خنده دار
کار خیر انجام دادن
کار خیریه
کار دادن
کار دادن به
کار دادی
کار در برابر دریافت اعانه
کار در حین تحصیل
کار در دشت یا صحرا
کار در موسسات رفاه عمومی
کار درمانی
کار دست
کار دستور
کار دشمنی آمیز
کار دشوار
کار دفتری
کار دکتری
کار دیگر
کار ذوقی
کار را برای کسی آسان کردن
کار راه انداز
کار روز مزد
کار روزانه
کار روزمره
کار روزمره و خسته کننده
کار زشت
کار زیان بخش
کار زیانسار
کار ساختمانی
کار ساده
کار ساده لوحانه
کار سپرده شده به کسی
کار ستمگرانه
کار سخت
کار سخت بدنی
کار سخت و بدنی کردن
کار سخت و طاقت فرسا
کار سخت و مداوم
کار سخت و ناخوشایند
کار سردستی
کار سرهم بندی شده
کار شاق
کار شانسی
کار شده
کار شدید
کار شیطنت آمیز
کار صنعتی
کار ضد عفونی
کار ضروری
کار طاقت فرسا
کار ظالمانه
کار عبث
کار عقب افتاده
کار عمده
کار عمده یک نفر
کار عملی
کار غیر قانونی از طریق تطمیع
کار غیر قانونی از طریق تهدید
کار غیرتمام وقت
کار فرعی
کار فوق العاده
کار قراردادی انجام دادن
کار کاه
کار کردن
کار کردن با تلاش
کار کردن با شتاب و سر و صدا
کار کردن به جای دیگری
کار کردن به طور سطحی و تفننی
کار کردن به طور مداوم
کار کردن به طور مداوم و سخت
کار کردن به طور یکنواخت و ملالت انگیز
کار کردن به عنوان کارمند
کار کردن بهتر از دیگری
کار کردن بیشتر از دیگری
کار کردن در فروشگاه
کار کردن ساز
کار کردن شکم
کار کردن گرامافون
کار کردن ماشین آلات
کار کردن موتور
کار کردن نوبتی
کار کرده
کار کسی را ساختن
کار کشتگی
کار کشیدن
کار کن
کار کنتراتی
کار کننده زیر آب
کار گذاشتن
کار گذاشتن آجر
کار گذاشتن در زمین
کار گروهی
کار ماشین
کار ماهرانه
کار محول کردن
کار محوله
کار مرگ آور
کار مزدی
کار مسخره آمیز
کار مشکل
کار مشکل و مستلزم سرعت و مهارت
کار منزل
کار مورد علاقه شدید
کار میزان
کار ناشایسته کردن
کار نشدنی
کار نکردن
کار نکردن ابزار
کار نکردن از این پس
کار نکرده
کار نمایشی
کار نیمه وقت
کار و آموزش
کار و بار خوب
کار ویژه
کار هنری
کار یکنواخت
کارآزموده
کارآسایی
کارآفرین
کارآفرینی
کارآگاه
کارآگاه خصوصی
کارآگاه در لباس شخصی
کارآمد
کارآمد هزینه
کارآموز
کارآموز پرستاری
کارآموز کشیشی
کارآموزش
کارآموزی
کارآموزی کردن
کارآیی
کارا
کارائیب
کارابزار
کارابین
کاراته
کارافزار
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
17
18
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی