امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

User

ˈjuːzər ˈjuːzə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    users

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1
مصرف‌کننده، کاربر، استفاده‌کننده، به‌کار‌گیرنده، استعمال‌کننده، بهره‌گیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the users of this computer
- کاربر این کامپیوتر
- The user's feedback helped improve the functionality of the app.
- بازخورد کاربر به بهبود عملکرد برنامه کمک کرد.
noun countable informal
(فرد) سودجو، سودگر، منفعت‌خواه، منفعت‌جو، منفعت‌طلب، نفع‌طلب
- After realizing he was just a user seeking personal gain, she cut ties with him immediately.
- پس‌از اینکه متوجه شد که او تنها یک منفعت‌طلب است که به‌دنبال منافع شخصی است، بلافاصله با او قطع رابطه کرد.
- The user manipulated others' emotions to fulfill their own selfish desires.
- فرد سودجو احساسات دیگران را دست‌کاری کرد تا خواسته‌های خودخواهانه خود را برآورده کند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد user

  1. noun A person who takes drugs
    Synonyms: drug user, exploiter, usufruct, substance abuser
  2. noun One who consumes goods and services
    Synonyms: consumer, customer

لغات هم‌خانواده user

ارجاع به لغت user

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «user» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/user

لغات نزدیک user

پیشنهاد بهبود معانی