جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 8)
آغوش گیری
آف ساید
آفاق
آفت
آفت زده
آفت زده کردن
آفت فرستادن
آفتکش
آفت گیاهان خانواده کلم
آفتاب
آفتابپرست
آفتابپرستی
آفتابخورده
آفتاب دادن
آفتاب دیدگی
آفتاب دیده شدن
آفتاب دیده کردن
آفتابرو
آفتابزدگی
آفتابزده
آفتاب زده شدن
آفتابزردی
آفتابسوختگی
آفتابسوخته
آفتاب سوخته شدن
آفتاب شد
آفتابغروب
آفتاب کردن
آفتابگردان
آفتاب گردک
آفتابگرفتگی
آفتاب گرفتن
آفتابگیر
آفتاب گیری
آفتاب لب بام
آفتاب ماهی
آفتاب نیمه شب
آفتابخانه
آفتابسان
آفتابگیر
آفتابه
آفتابهلگن
آفتابی
آفتابی سازی
آفتابی شدن
آفتابی کردن
آفتامات
آفدم
آفرازه
آفرند
آفرندیدن
آفرنگ
آفرودیت
آفروشه
آفریدگار
آفریدگاری
آفریدگان
آفریدگر
آفریدن
آفریده
آفریقا
آفریقای جنوبی
آفریقایی
آفریکانز
آفرین
آفرین باد
آفرین خواندن
آفرین گفتن
آفرین گویی
آفرینش
آفرینش گر
آفرینگان
آفریننده
آفگانه کردن
آفند
آفندگر
آفندگری
آفندی
آفندیدن
آقا
آقا بالاسر
آقا جان
آقا و بانو میر
آقاجون
آقازادگی
آقازاده
آقامنش
آقامنش رفتار کردن
آقای
آقای دکتر میر
آقای محترم
آقایان کرام
آقایی
آک
آک پوشانی
آک عیب
آکادمیک
آکاردئون
آکاژو
آکاسیا
آکالند
آکانتوس
آکتر هنرپیشه
آکتریس
آکج
آکر
آکروبات
آکروباتباز
آکروماتیک
آکسان
آکستن
آکسفورد
آکله
آکله ای
آکله ناک
آکمند
آکمندی
آکندگاه
آکندگر
آکندگری
آکندگی
آکندن
آکنده
آکنده از
آکنده از احترام
آکنده کردن از غرور
آکنش گر
آکنه
آکواریوم
آکواویت
آکولاد
آگ
آگا ممنون
آگار
آگاستا
آگاشتگر
آگاو
آگاه
آگاه بودن به
آگاه به آخرین اطلاعات
آگاه به اندیشه های درونی دیگران
آگاه به ریزه کاری ها و دقایق
آگاهساز
آگاهسازی
آگاه سازی از خطر
آگاه سازی به طور خلاصه
آگاه شدن
آگاه کردن
آگاه نامه
آگاهاندن
آگاهاندن با پند
آگاهاننده
آگاهانه
آگاهانیدن
آگاهش
آگاهی
آگاهی انگیزی
آگاهی دادن
آگاهی دادن با فروزه
آگاهی داشتن به
آگاهی طبقاتی
آگاهی یافتن
آگاهیدن
آگراندیسمان
آگستن با ریسمان
آگن
آگندن
آگنده
آگنه
آگنه ای
آگوست
آگوش
آگه
آگه آزمون
آگه بری دور برد
آگه خواست
آگه رسان
آگه رسانی
آگه فرست
آگه نامه
آگهباش
آگهباش دادن
آگهداد
آگهداد دادن
آگهداد سنجی
آگهداد کردن
آگهداد نهانی
آگهدادها
آگهدادهای غلط دادن
آگهدار
آگهساز
آگهگان
آگهگان رسانه ای
آگهگر
آگهی
آگهی اغراق آمیز
آگهی بازرگانی
آگهی پستی
آگهی تعریف آمیز
آگهی چندتا
آگهی دادن
آگهی درگذشت
آگهی دیوارکوب تئاتر
آگهی دیواری
آگهی ساز
آگهی ستونی
آگهی کردن
آگهی کننده
آگهی های ستونی روزنامه
آگهی های طبقه بندی شده
آگهیدن
آگیش
آگیشیدن
آگیشیده
آگین
آگینی
آل
آلا
آلاباما
آلات
آلات و ابزار
آلات و ادوات
آلاچیق
آلاخان والاخانی
آلاخونوالاخون
آلاخون والاخون کردن
آلاخون والاخونی
آلاخونی
آلاسکا
آلاگارسون
آلاله
آلاله تلخ
آلاله زرد
آلامد
آلانک
آلایش
آلایش بری کردن
آلایش زدائی
آلایش زدایی کردن
آلاینده
آلباتروس
آلبالو
آلبالویی
آلبانی
آلبانیایی
آلبوم
آلبوم عکس و بریده روزنامه ها و غیره
آلبومین
آلبومینی
آلپاکا
آلپی
آلت
آلت انجام
آلت تناسل
آلت تناسلی مرد
آلت دست
آلت دست دیگری
آلت رجولیت
آلت سری
آلت سنجش
آلت سوزن نگهدار
آلت قتاله
آلت کردن
آلت له کردن
آلت موسیقی
آلت موسیقی بم
آلت موسیقی ضربی
آلت نیزه مانند
آلتار
آلتر
آلتو
آلرژن
آلرژی
آلرژیزا
آلزایمر
آلش
آلفا
آلفا و امگا
آلکالوئید
آلکید
آلل
آلمان
آلمان ها
آلمانی
آلمانی نژاد
آلنگ
آلو
آلو خشک
آلو زرد
آلو سیاه
آلوبالو
آلوبالویی
آلوبخارا
آلوچه
آلوچه جنگلی
آلودگر
آلودگی
آلودگی گرمایی
آلودن
آلوده
‹
1
2
...
5
6
7
8
9
10
11
...
35
36
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی