جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 2)
آبدانک
آبدانک دار
آبدانک شکل
آبدانکی
آبدانه دار شدن
آبدر
آبدره
آبدزدک
آبدوست
آبدوغ
آبدیده
آبدیده شدن
آبدیده کردن
آبراه
آبراه اصلی
آبراه بزرگ
آبراه بند
آبراه پاناما
آبراه تنگ
آبراه سوئز
آبراه کشتی
آبراه کندن
آبراه کوتاه
آبراه ناو
آبراهه
آبرسان
آبرسانی
آبرفت
آبرفتی
آبرنگ
آبرنگ کشی
آبرو
آبرو دار
آبرو ریز
آبروت
آبروت کردن
آبروریز کردن
آبروریزی
آبروریزی کردن
آبرومند
آبرومند کردن
آبرومندانه
آبرومندی
آبریز
آبریزش
آبریزش سینوسی
آبریزگاه
آبزا
آبزن
آبزی
آبزیدان
آبزیگاه
آبسال
آبسان
آبستاک
آبستره
آبستن
آبستن بودن
آبستن شدن
آبستن شدن حضرت مریم
آبستن ششماهه
آبستن کردن
آبستنی
آبسته
آبسنگ
آبسنگ مرجانی
آبسواری
آبسوده
آبسه
آبسه کردن
آبسه لثه
آبشاخه
آبشار
آبشار بزرگ
آبشار پله پله
آبشار نیاگارا
آبشار یخی
آبشت
آبشت کردن
آبشتگاه
آبشتگری
آبشتن
آبشتنگاه
آبشخور
آبشش
آبشن
آبشی
آبشیار
آبشیب
آبشیر
آبغوره
آبفشان
آبفشان گهگاهی
آبکار
آبکاری
آبکاری شده
آبکاری کردن با کروم
آبکافت
آبکش
آبکش کردن
آبکشت
آبکشت شناسی
آبکشتی
آبکشی
آبکشی کردن
آبکند
آبکوه
آبکوهه
آبکی
آبکی شدگی
آبکی شدن
آبکی کردن
آبکی کننده
آبگاه
آبگذر
آبگردان
آبگرمکن
آبگرمکن شناور
آبگز
آبگز شدن گوشت
آبگز شدن میوه
آبگزشدگی
آبگشا
آبگشت
آبگوشت
آبگوشت تنگاب
آبگوشت رقیق
آبگوشت سیب زمینی
آبگوشت صدف
آبگوشت ماهی
آبگوشت مسکینان
آبگون
آبگونش
آبگونش کردن
آبگونشی
آبگونگی
آبگونه
آبگونه پاک ساز صورت
آبگونه پرانده شده
آبگونه حاوی پادتن ایمنی زا
آبگونه ریخته شده
آبگونه سازی
آبگونه شدن
آبگونه شونده
آبگونه ضد یخ
آبگونه کردن
آبگونه کف دار
آبگونه گری کردن
آبگونه معطر
آبگونه ها
آبگونه های الکلی متانل دار
آبگیاه
آبگیر
آبگیر رودخانه
آبگیره
آبگیری
آبگیری کردن
آبگین
آبگینه
آبگینه ای
آبله
آبله اسبی
آبله دار
آبله در آوردن
آبلهرو
آبلهفرنگی
آبله کردن
آبلهکوب
آبلهکوبی
آبله گاوی
آبلهمرغان
آبلیمو گیر
آبمار
آبمیوه
آبمیوه گازدار
آبمیوه گرفتن
آبمیوه گیر
آبمیوه گیری
آبمیوه نیمه منجمد
آبناک
آبناک ساز
آبناک کردن
آبناکی
آبنای
آبنبات
آبنبات بادام دار
آبنبات چوبی
آبنبات شکلاتی
آبنبات شیرین بیان
آبنبات قیچی
آبنبات کارامل
آبنبات کشی
آبنبات گرد و سفت
آبنبات مکیدنی
آبنبات نرم میوه ای
آبنبات نعناعی
آبنما
آبنوس
آبنوس فام
آبنوس کار
آبنوسی
آبوار
آبوت
آبوری
آبوری کردن
آبونمان
آبونه
آبونه بودن
آبونه روزنامه شدن
آبونه شدن
آبی
آبی آسمانی
آبی پررنگ
آبی تیره
آبیرنگ
آبی روشن
آبی سته
آبی سرخ فام
آبی سیر
آبی فام
آبی مات
آبی مایل به خاکستری
آبی مایل به سبز
آبی متمایل به سبز
آبیار
آبیاری
آبیاری پذیر
آبیاری کردن
آپاد
آپارات
آپارات کردن
آپاراتچی
آپارتاید
آپارتمان
آپارتمان آخرین طبقه
آپارتمان بلند
آپارتمان دوطبقه
آپارتمان کوچک
آپارتمان یک اتاقه
آپارتی
آپاردی
آپاندیس
آپاندیس برداری
آپوستروف
آپولو
آپه تیت
آت و آشغال
آتاشه
آتاویسم
آتروپین
آتش
آتش اردوگاه
آتشافروز
آتش افروزانه
آتشافروزی
آتش افروزی کردن
آتشبازی
آتش بزرگ
آتشبس
آتش بس موقت
آتشبهاختیار
آتش پاد هوایی
آتشپاره
آتش پر شعله
آتشپرست
آتشپرستی
آتشخاموشکن
آتشخوار
آتش درون سوز
آتش دودگین
آتش را درست کردن
آتش روشن کردن در مسیر حریق برای پیکار با حریق جنگل
آتش زدن
آتش زودگستر
آتش سان
آتش سدکننده ایجاد کردن
آتشسوزی
آتش سوزی بزرگ
آتش سوزی پر خسارت
آتش شکن
آتش عمقی
آتشفام
آتش فشانی کردن
آتش فکن
آتش کاذب
آتش کردن
آتش کردن موتورهای درون سوز
آتشکش
آتش کننده
آتش کور سوز
آتش گاه
آتش گرسنگی
آتش گرفتن
آتش گیری خود به خود
آتش مانند
آتش متقاطع
آتش مخابره
آتش مندی
آتشنشان
آتشنشانی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
35
36
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی