جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "د" (صفحه 11)
درجه دوم
درجه رطوبت
درجه ریشتر
درجه سرازیری
درجه سه
درجه شیب
درجه طول
درجه غلظت
درجه قلیایی
درجه کارشناسی
درجه گرما
درجه لیسانس
درجه میزان الحراره و سنجه های دیگر
درجه نما
درجه ی اعطا شده
درجه یک
درجهانگر
درجهت درست
درچیزی غورکردن
درحال
درحال آمدن
درحال تولد
درحال زایمان
درحال سوختن
درحال عقب نشینی
درحال کار
درحال نزدیک شدن
درحالت خاصی قرار دادن
درحالی که
درحد وسط
درحیات بودن
درحین ارتکاب گرفتن
درحین بازی
درخارجه
درخانه باز
درخت
درخت آلبالو
درخت آلو
درخت آناناس
درخت ازگیل
درخت افرا
درخت انار
درخت انبه
درخت انجیر
درخت انجیر هندی
درخت انداختن
درخت انداز
درخت انگور
درخت اوکالیپتوس
درخت بادام
درخت بارآور
درخت بالسا
درخت بری و الوار سازی
درخت بریدن و الوار کردن
درخت بلسان
درخت بلوط
درخت به
درخت بید
درخت بید مشک
درخت پرتقال
درخت پسته
درخت پی کان
درخت تبریزی
درخت تمبرهندی
درخت توت
درخت توس
درخت جوالدوز
درخت جوان
درخت جوز هندی
درخت چنار
درخت خاردار
درخت خانوادگی
درخت خرما
درخت خرمالو
درخت خرنوب
درخت دار
درخت دارای چوب نرم
درخت راج
درخت زار درختان صنعتی
درخت زبان گنجشک
درخت زردآلو
درخت زی
درخت زیتون
درخت ساج
درخت سپیدار
درخت سقز
درخت سیب
درخت شناسی
درخت صبر
درخت صمغ
درخت فندق
درخت کائوچو
درخت کاکائو
درخت کالاباش
درخت کاملیا
درخت کریسمس
درخت کولا
درخت کوم کوات
درخت گردو
درخت گز
درخت گلابی
درخت گنه گنه
درخت گیلاس
درخت گینکو
درخت لالکی
درخت لوکوست
درخت لیمو ترش
درخت مانند
درخت ماهون
درخت موز
درخت میخک
درخت نارگیل
درخت نارون
درخت نان
درخت نخل رونده
درخت نوئل
درخت هلو
درخت هیکوری
درخت یاس
درختان
درختچه
درختچه ها
درختخانه برای بازی کودکان
درختزار
درختستان
درختستان درختان صنعتی
درختستان ها
درختکاری کردن
درختی
درخستن
درخش
درخشان
درخشان شدن
درخشان کردن
درخشان کردن دوباره
درخشان و جذاب کردن
درخشان و شادی بخش
درخشانترین مرحله
درخشاندن
درخشانی
درخشانی آتش شعله ور
درخشانیدن
درخشش
درخشش از راه بازتاب نور
درخشش رعد و برق
درخشش متواتر
درخشندگی
درخشندگی بدون گرما
درخشندگی داشتن
درخشنده
درخشیدن
درخشیدن به طور پراکنده
درخشیدن به طور متواتر
درخشیدن به طور موجدار
درخشیدن چشم
درخشیدن هوش و عمل
درخلال این مدت
درخواب
درخواست
درخواست احقاق حق کردن
درخواست بخشش از خداوند
درخواست ختم مذاکرات و رای گیری
درخواست دهنده
درخواست رسمی طبق اختیارات محوله
درخواست صمیمانه
درخواست عاجزانه
درخواست عاجزانه کردن
درخواست فوری
درخواست کتبی
درخواست کتبی کردن
درخواست کردن
درخواست کردن از
درخواست کردن به صورت نیایش
درخواست کننده اعانه
درخواست کننده کمک
درخواست مستعجل کردن
درخواست نشده
درخواستنامه
درخواستنامه پر کردن
درخواهیدن
درخود داری
درخود داشتن
درخود رفتگی
درخور
درخور بودن
درخور تحسین بودن
درخور توجه
درخور دشنام
درخور دوشیزه ها
درخور زنان
درخور ستایش
درخور سنا
درخور سناتورها
درخور کشیش
درخور گرامیداشت
درخور ملاحظه
درخورد
درخورعاقله زن
درخورمدیره
درخورمن نیست
درد
درد آمدن
درد اعصاب
درد انگیز
درد بر
درد بردن
درد پشت
درد جانکاه
درد جزئی
درد چشم
درد داشتن
درد دست حاصل از نوشتن زیاد
درد دل
درد دل دو نفره
درد دل کردن
درد دل کردن با
درد دندان
درد دوری
درد دوری برای خانواده
درد دوری برای میهن
درد روحی
درد روده
درد زایمان
درد زه
درد ساق پا
درد شدید
درد شدید احساس کردن
درد شدید در اثر گرفتگی رگ های جلوی قلب
درد شدید دستگاه تناسلی زنان
درد شدید و ناگهانی
درد شدید و ناگهانی در پهلو
درد شدید و ناگهانی در کمر
درد شدید و ناگهانی روده ها
درد شدید و ناگهانی و کوتاه مدت
درد شکم
درد طحال
درد کردن
درد کش
درد کشیدن
درد گرفتن شدید و ناگهانی
درد گوش
درد مداوم
درد مفاصل و عضلات ناشی از قد کشیدن
درد موضعی
درد نیمسر
درد و آماس آرنج
درد و الم
دردآرام
دردآور
دردآوردن
دردار
درداعصاب
دردانگیز
درددل کردن
دردرجه پایین تر بودن
دردرجه دوم قرار دادن
دردست تهیه است
دردسر
دردسر آفرین
دردسر بزرگ
دردسر پنهان
دردسر دادن
دردسرآور
دردسردهنده
دردعضله
دردکاهی
دردکاهی کردن
دردکش
دردکشی
دردگین
دردمش
دردمشگر
دردمشی
دردمند
دردمند کردن
دردمنده
دردمندی
دردناک
دردناک کردن عضله
دردناکی
دردنشان
درده
درده بستن
درده دار
دردهان نگهداشتن و حل کردن
دردی
دردی کش
درذهن سپردن
دررادیو
درراس
درراه خدا
درراه فرهنگ
درربایی
دررفتگی
دررفتگی پیدا کردن جوراب بلند زنانه
دررفتگی جوراب بلند زنانه
دررفتگی در جوراب زنانه
دررفتگی مچ پا و کمر
دررفته
درز
‹
1
2
...
8
9
10
11
12
13
14
...
25
26
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی