جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "چ" (صفحه 4)
چشمگیر کردن
چشمگیرانه
چشمگیرتر بودن
چشمگیرگاه
چشمگیری
چشمه
چشمه آب معدنی
چشمه آبگرم
چشمه دوزی
چشمه ساری
چشمه های آب معدنی
چشمی
چشمیار
چشنده
چشنده چای برای طبقه بندی آن
چشیدن
چشیدن آبگونه
چشیدن سرد و گرم روزگار
چطور
چطور مگر؟
چطوری
چطوری؟
چغته
چغر
چغر بودن
چغر کردن
چغلی
چغلی کردن
چغندر
چغندر برگی
چغندر قند
چغندر گاوی
چغیدن
چفت
چفت چوگانی
چفت در
چفت در را باز کردن
چفت در و پنجره
چفت شدن
چفت کردن
چفت کلید خور
چفت نشده
چفت و بست
چفت و بست شدن
چفت و بست کردن
چفتگی
چفته
چفته آمیز
چفته بندی
چفته بینی
چفته زدن
چفته شدن
چفته کردن
چفته گر
چفته گری
چفته نامه
چفتیدن
چفریدن
چفلی کردن
چقته
چقدر
چک
چک امضا شده ولی بدون ذکر مبلغ
چک بی محل
چک بی محل را برگرداندن
چک بی محل کشیدن
چک تضمین شده
چک چک
چک چک کردن
چک حقوق ماهیانه
چک دستمزد
چک را تضمین کردن
چک زدن
چک سفید
چک گواهی شده
چک مدد معاش
چک مسافرتی
چک نقد شده
چک نویس
چک و چانه
چک و چانه زدن
چکاچاک
چکاچاک کردن
چکاچاک کردن با صدای بلند
چکاد
چکامه
چکامه روستایی
چکامه سرا
چکامه مانند
چکامه نویس
چکامه ها
چکاندن
چکانش
چکانشگر
چکانه
چکانیدن
چکانیدن اسلحه
چکانیده
چکاوک
چکچکی
چکر
چکرز
چکرز چینی
چکره
چکسه
چکش
چکش بادی
چکش برق
چکش برقی
چکش بزرگ
چکش چوبی
چکش خوار
چکش خواری
چکش خوردن
چکش خورده
چکش در
چکش دق
چکش دو شاخ
چکش زدن
چکش زن
چکش سقوطی
چکش سلاح
چکش ضامن دار
چکش کار
چکش کاری شده
چکش کاری کردن
چکش مکانیکی
چکش میخ کش
چکش ناقوس
چکش یخ شکن
چکشک
چکشی
چکمان
چکمان گیری تایر اتومبیل و چرخ
چکمه
چکمه - شلوار
چکمه بلند
چکمه پوشیدن
چکمه تسمه دار
چکمه دوز
چکمه لاستیکی
چکمه لیس
چکمه لیسی
چکمه لیسی کردن
چکمه نظامی
چکمه ولینگتن
چکمیزک
چکمیزکی
چکن
چکن دوزی کردن روی پارچه
چکنامه
چکنده
چکنده سنگ
چکنده گلفهشنگ
چکه
چکه باران
چکه چکه ریختن
چکه کردن
چکه کننده
چکه مانند
چکی
چکیدن
چکیده
چکیده داستان
چکیده کتاب و مقاله
چگاد
چگال
چگال افزا
چگال ساز
چگال سازی
چگال کردن
چگالکاه
چگالگر
چگالنده
چگاله
چگالی
چگالی سنجی
چگونگی
چگونگی امر
چگونگی بودن
چگونگی زمین
چگونگی زندگی
چگونه
چگونه؟
چگونی
چل
چلاب
چلازه
چلاق
چلاق کردن
چلاک
چلاک کردن
چلاندن
چلاندن پارچه
چلانش
چلانگر
چلاننده
چلانیدن
چلپ
چلپ چلپ
چلپ چلوپ کردن
چلپاسه
چلتوک
چلچراغ
چلچله
چلچلی
چلر
چلغوز
چلفت
چلک
چلم
چلمن
چلنگر
چلو
چلو صاف کن
چلوار
چله
چله تابستان
چله زمستان
چله نشین
چلی
چلیپا
چلیپاوار
چلیپای لاتین
چلیپای مالتی
چلیپایی
چلیپایی کردن
چلیک
چلیک ساز
چلیکه
چم
چم دادن
چم دادن به طور تلویحی
چم دادن به طور دقیق
چم دادن به طور ضمنی
چم داشتن
چم دگرش
چم شناس
چم شناسی
چم کردن
چم ناپذیر
چم نگار
چم و خم
چماق
چماق به دست ها
چماق پوشیده از چرم
چماق زدن
چمانه
چمباتمه
چمباتمه زدن
چمباتمه زننده
چمباتمه لوتوسی
چمبک زدن
چمبه
چمچاچ
چمچاچی
چمچه
چمچه برای بیرون ریختن آب از قایق در حال غرق شدن
چمچه کردن
چمخال
چمدار
چمدان
چمدان بر هتل
چمدان بزرگ
چمدان جادار
چمدان چوبی
چمدان دستی
چمدان دستی در سفر با هواپیما
چمدان سبک
چمدان سفری
چمدان فلزی
چمدان کش
چمدان کوچک
چمدانچه
چمراس
چمگوئی
چمن
چمن آب فام
چمن اطراف هر سوراخ
چمن بر
چمن پوش کردن
چمن خم
چمن زن
چمن ساختگی
چمن صاف
چمن وسط
چمن وسط جاده
چمنزار
چمنزار حاشیه رودخانه
چمنزار میان بیشه
چمنی
چموش
چموش شدن اسب
چموش و شیطان
چموش وار
چمی
چمیدن
چمین
چنائی
چنار
‹
1
2
3
4
5
6
7
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی