جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "گ"
گائیدن
گاباردین
گابلین
گابن
گابون
گاپی
گاچه
گار
گاراژ
گاراژ بی دیوار ولی سقف دار
گارانتی
گارد
گارد احترام
گارد توفان
گارد ساحلی
گارد سواره نظام سلطنتی
گارد گرفتن
گاردن پارتی
گاردنال
گاردنیا
گارس
گارسن
گارفیلد
گارگویل
گارمن
گاری
گاری دسته نوازندگان در رژه و کارناوال ها
گاری دستی
گاری دوچرخه
گاری ساز
گاری سرپوشیده
گاری کوچک
گاری کودکش در روستاها
گاری گاوکش
گاریبالدی
گاریچی
گاز
گاز آتش گیر
گاز اتومبیل
گاز اشک آور
گاز اشکاور به کار بردن
گاز اعصاب
گاز افشانی کردن
گاز باتلاق
گاز خردل
گاز خفه کننده
گاز خنده آور
گاز دادن
گاز دادن در جا
گاز دادن و فش کردن نوشابه
گاز دار کردن
گاز داشتن مشروب الکلی
گاز دستی
گاز دود
گاز دود دادن
گاز دود دهنده
گاز دودآکند
گاز را از یک ماده خارج کردن
گاز را از یک محفظه خارج کردن
گاز رها کردن
گاز زدن
گاز زغالسنگ
گاز سمی
گاز سنج
گاز سوز
گاز شدن
گاز شکم
گاز طبیعی
گاز قابل احتراق
گاز کربنیک
گاز کردن
گاز کوچک
گاز گاز کردن
گاز گاز کننده
گاز گرفتن
گاز گرفتن مرتب با حالت عصبی
گاز گرفتن و چرخاندن
گاز گیر
گاز گیری
گاز مانند
گاز مایع
گاز هوش بری
گاز هوشبری
گازآور
گازانبر
گازدار
گازدار کردن نوشابه
گازدارسازی
گازداری
گازدان
گازر
گازرگاه
گازری کردن
گازسازی
گازشدگی
گازگرفتن به طورآهسته
گازوئیلی
گازویل
گازی
گازی شدن
گازی کردن
گاس
گاسپاچو
گاسه
گاف
گاف در رفتار
گاف در سخن
گاف کردن
گاکی شمالی
گاکی کوچک
گال
گال دادن
گالاهاد
گالتری
گالری
گالری دار
گالری هنری
گالریا
گالش
گالش بچگانه
گالش بلند
گالش زنانه
گالش ساقه بلند
گالن
گالن امپراتوری
گالن انگلیسی
گالوانومتر
گالوانیزه کردن با جریان برق
گاله
گالی
گالی برای پوشش بام
گالی پوش کردن
گالی پوشی
گالیدن
گالیله
گالیم
گالیون
گام
گام آرا
گام آرایی
گام آهسته
گام بردار
گام برداری
گام برداری خود نمایانه
گام برداری در فضا
گام برداشتن
گام برداشتن از روی چیزی
گام برداشتن با سختی در گل
گام برداشتن با صدای قرچ قرچ
گام برداشتن به طور کلش کلش کنان
گام بلند
گام بلند برداشتن
گام به جلو
گام به گام انجام دادن
گام پردازی
گام تند
گام زدن
گام زدن بر
گام زن
گام زنی
گام زنی سریع
گام زنی فضایی
گام سریع
گام شمار
گام غرورآمیز
گام غلط
گام کروماتیک
گام کوتاه برداشتن
گام گذاشتن
گام ماژور
گام مثبت
گام مینور
گام های آغازین
گام های اردکی
گام های بلند برداشتن
گام های پایانی
گام های تند
گام های تند و سبک
گام های تند و سبک برداشتن
گام یار
گاما
گاماگلوبولین
گامبوژ
گامبی
گامبیا
گامت
گامگاه
گامه
گامه های چلیپا
گامی کردن
گامیدن
گامیش
گانت
گاندی
گانگ
گانگرن
گانگستر
گانگلیون
گاو
گاو اخته
گاو اخته شده
گاو برهمن
گاو پرواری
گاو جرزی
گاو جنگی
گاو چشم
گاو دارو
گاو دریایی
گاو دوش
گاو دوشه
گاو زبان
گاو سر
گاو شاخ بلند
گاو شیر
گاو عنبر
گاو کوهاندار
گاو گرسنگی
گاو گرن زی
گاو گوشتی
گاو ماده
گاو ماده که هنوز بچه نزاییده
گاو مانند
گاو مقدس
گاو نر
گاو وحشی امریکای شمالی
گاوآهن
گاواخته شده
گاواردین
گاوباز
گاوباز سوار بر اسب
گاوبازی
گاوبان
گاوبشکه
گاوبندی
گاوبندی کردن
گاوچاه
گاوچران
گاودار
گاودان
گاودانه
گاوران
گاورس
گاوزبان
گاوصندوق
گاوصندوق شکن
گاوصندوق شکنی
گاوغوک
گاومشک
گاومیش
گاومیش آب دوست
گاومیش آسیائی
گاومیش ماده
گاون
گاوه
گاوها
گاوهای شیرده
گاوی
گاه
گاه آرایی
گاه است
گاه ایستا
گاه به گاه
گاه سنج
گاه سنج گری
گاه سنجی
گاه شمار
گاه گاه
گاه گاهی
گاه گدار
گاه می شود
گاه نگار
گاه و بی گاه
گاه و بیگاه
گاهبد
گاهدار اوقات کار کارگر و کارمند
گاهسنج آبی
گاهسنج شنی
گاهشماری
گاهنامه
گاهنامه گریگوری
گاهنما
گاهوار
گاهوار کردن
گاهواری
گاهی
گاهی اوقات
گاهی گداری
گای
گایش
گایشی
گایه
گاییدن
گبت خانه
گبر
گبه
گپ
گپ زدن
گپ زدنی
گپ زنی
گپی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی