جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "گ" (صفحه 2)
گت
گت و گندگی
گت و گنده
گتر
گترم
گتره ای
گتو
گتونشین کردن
گته
گتیزبرگ
گجسته
گچ
گچ آذین
گچ آرد شده
گچ استخوان بندی
گچ بر
گچ بری
گچ پاریس
گچ پزی
گچ تخته
گچ خیاطی
گچ دار
گچ رنگی
گچ سانی
گچ کار
گچ کاری
گچ کاری کردن
گچ کوبیده
گچ گرفتن
گچ گرفتن استخوان شکسته
گچ مالی
گچ مالی کردن با دوغاب
گچ مانند
گچاب
گچکاری آذینی
گچکاری برجسته
گچکاری روبنا
گچکاری روی آجر
گچی
گدا
گدا بازی
گدا صفت
گدا کردن
گدا محله
گدائی
گداخانه
گداختن
گداختن به منظور جدا کردن ناخالصی
گداختن فلزات
گداختن و قالب گیری کردن شیشه گداخته
گداختن و قالب گیری کردن فلز
گداخته
گداخته شدن فلزات
گدار
گداره
گداز
گداز دما
گدازآور
گدازپذیر
گدازخانه
گدازش
گدازگر
گدازنده
گدازه
گدازه آتشفشانی
گدازه آتشفشانی سرد و سخت
گدازیدن به منظور جدا کردن ناخالصی
گدامآب
گدامنش
گداوار
گدای سامره
گدای سرگردان
گدای محله
گدایی
گدایی کردن
گدک
گدوک
گده
گذار
گذار دایره
گذارد
گذاردگاه
گذاردن
گذارم افتاد به
گذارنده
گذارنده وجه به حساب بانکی
گذاره
گذاشت
گذاشتن
گذاشتن با صدای بلند و محکم
گذاشتن برپایه چیزی
گذاشتن به حساب بدهکار کسی
گذاشتن به طور یواشکی
گذاشتن پیچ در سوراخ سرگشاد
گذاشتن چک به حساب
گذاشتن چیزی در جای عوضی
گذاشتن در جای خود
گذاشتن در جعبه
گذاشتن در چمدان
گذاشتن در گنجانه
گذاشتن درون پاکت
گذاشتن زن و بچه و رفتن
گذاشتن صفحه
گذاشتن کلاه بر سر
گذاشتن کودک در بستر
گذاشتن معشوق و رفتن
گذاشتن و رفتن
گذاشتنی به حساب کسی
گذر
گذر با تاق ضربی
گذر باریک
گذر سر پوشیده
گذر شمال غرب
گذر کردن به سختی
گذر ناپذیر
گذرا
گذران
گذران کردن
گذران کردن با سختی
گذراندن
گذراندن زندگی
گذراندن زندگی به سختی
گذراندن وقت
گذرانه
گذرایی
گذرباج
گذربان
گذربند
گذرپذیر
گذرراه
گذرش
گذرگاه
گذرگاه آبی
گذرگاه ایجاد کردن
گذرگاه باریک
گذرگاه بزرگ
گذرگاه تراز
گذرگاه سر پوشیده
گذرگاه عابر پیاده
گذرگاه عمومی
گذرگر
گذرنامه
گذرندگی
گذرنده
گذره
گذشت
گذشت از تقصیر دیگران
گذشت چیزی که جریان دارد
گذشت راه
گذشت زمان
گذشت کردن
گذشت کردن از
گذشتگان
گذشتن
گذشتن از
گذشتن از انتظار
گذشتن از حد
گذشتن از حق خود
گذشتن از ذهن
گذشتن از سر تعارف
گذشتن از گناه
گذشتن از مشکل
گذشتن از میان جمعیت با عجله
گذشتن به سرعت
گذشتن به سلامت از
گذشتن تند
گذشتن زمان
گذشتن هر چیز جاری
گذشته
گذشته از
گذشته از موعد
گذشته اندیش
گذشته اندیشانه
گذشته اندیشی
گذشته سنجی
گذشته کامل
گذشته گرای
گذشته گرایی
گذشته گویی
گذشته گیر
گذشته مان
گذشته نگر
گذشته نگرانه
گذشته نگری
گذشته ها گذشت
گر
گر زدن
گر گرفتگی
گر گرفتن
گر میخ
گر و گر
گرادیان
گراز
گراز زگیل دار
گراز مانند
گرازگونه
گرازیدن
گراف
گرافیت
گرافیک
گراکل
گرام
گرامافون
گرامافون پولی
گرامافونی
گرامپوس
گرامر
گرامر دان
گرامری
گرامی
گرامی داشتن
گرامی وار
گرامیداشت
گرامیداشت کردن
گران
گران حساب کردن
گران خاطر شدن
گران خاطر کردن
گران رو
گران روی
گران سایه
گران فروختن
گران فروختن به
گران فروش
گران فروشی
گران فروشی کردن
گران قیمت
گران کوه
گران کیسه
گران گرفتن
گران نامعقول
گران و پر خرج و کم فایده
گرانبار
گرانبار کردن
گرانباری
گرانبها
گرانبها شمردن
گرانبهایی
گرانت
گرانتر
گراندست
گرانسر
گرانش
گرانش صفر
گرانش ویژه
گرانشی
گرانفروشی کردن
گرانقدر
گرانقدری
گرانمایه
گرانول
گرانولا
گرانی
گرانی سنج
گرانیت
گرانیت مانند
گرانیدن بخاطر جاذبه زمین
گرانیگاه
گراور
گراور چوبی
گراور شده
گراور غلتکی
گراور کردن
گراوری
گراوور
گراوی متر
گرای گر
گرایش
گرایش احساس
گرایش به اجرای خودسرانه عدالت بدون طی مراحل قانونی
گرایش به دین مسیح
گرایش پیدا کردن به سوی چیزی
گرایش جنسی
گرایش دادن
گرایش دار
گرایش داشتن
گرایش ژادی
گرایش فکر
گرایش فکری
گرایش گری
گرایش مردم به شهرها
گرایش نهفته
گراینده به
گراییدن مجدد به فساد
گرباس
گربال
گربز
گربزی
گربه
گربه آنقوره
گربه ایرانی
گربه خانگی
گربه خوی
گربه دم کوتاه
گربه رقصانی
گربه رقصانی کردن
گربه رو
گربه زباد
گربه سان
گربه سانی
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی