جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "گ" (صفحه 10)
گوسفندوار
گوسفندواری
گوش
گوش آویز
گوش ایستادن
گوش بر
گوش بری کردن
گوش بریدن
گوش بریده
گوش بند
گوش به در بودن
گوش به دری
گوش به زنگ
گوش به زنگ بودن
گوش به زنگ کردن
گوش به زنگی
گوش به فرمان
گوش به فرمان من
گوش بین
گوش پاک کن
گوش پناه
گوش پوش
گوش پیچانی
گوش تا گوش
گوش خارجی
گوش خر
گوش خواباندن
گوش خیزک
گوش داخلی
گوش دادن
گوش دادن با دقت
گوش دادن به اعتراف گناهان کسی
گوش دادن مخفیانه به مکالمات تلفنی
گوش درد
گوش درونی
گوش رس
گوش سان
گوش فرا دادن
گوش فرادادن به پند
گوش فرادادن به هشدار
گوش فراداشتن
گوش فیل
گوش کردن
گوش کردن با دقت
گوش کردن با ولع
گوش کسی را بریدن
گوش گرفتن
گوش گل کلمی
گوش مالی دادن
گوش مانند
گوش ماهی
گوش میانی
گوشاب
گوشالنگ
گوشانه
گوشبری
گوشبری کردن
گوشت
گوشت آکند
گوشت آمو
گوشت آوردن
گوشت آوردن زخم
گوشت آهو
گوشت اسب
گوشت اضافی
گوشت با استخوان
گوشت بر
گوشت بر و گوشت فروش
گوشت بره
گوشت بوقلمون
گوشت بی استخوان
گوشت پرندگان اهلی
گوشت پشت مازو
گوشت ترد شده
گوشت تلخ
گوشت تلخی
گوشت ته دنده گاو
گوشت چرخ کرده
گوشت حساس زیر ناخن
گوشت حیوان ذبح شده بجز مرغ و ماهی
گوشت خرد کرده و آب پز شده
گوشت خرد کرده و ادویه زده
گوشت خرد کن
گوشت خروس
گوشت خشک
گوشت خشک شده در آفتاب
گوشت خوک
گوشت خوک نمک سود
گوشت دار
گوشت در بدن جانور زنده
گوشت دم گاو
گوشت دنده
گوشت را با سس کباب کردن
گوشت را در سرکه یا آبلیمو خواباندن
گوشت راسته
گوشت راسته درست کردن
گوشت ران
گوشت ران خوک
گوشت ران گاو
گوشت ربا
گوشت زیادی
گوشت زیادی دور زخم التیام یافته
گوشت ساندویچی
گوشت سرخ
گوشت سفید
گوشت شکار
گوشت شل و آویزان
گوشت طرفین گرده گاو و خوک
گوشت غاز
گوشت فروش
گوشت فروشی
گوشت قصابی
گوشت کباب شده
گوشت کبابی
گوشت کبابی از ران گاو
گوشت کبوتر
گوشت کوب
گوشت کوبیده
گوشت کوبیده و خشکانده
گوشت کون مرغ
گوشت گاو
گوشت گاو چرخ کرده
گوشت گاو خشکانده
گوشت گاو و گوسفند
گوشت گردن
گوشت گرده
گوشت گرفتن
گوشت گوزن
گوشت گوساله
گوشت گوساله پروار
گوشت گوسفند
گوشت گونه های خوک
گوشت مازه
گوشت ماکیان
گوشت مانند
گوشت ماهی
گوشت ماهی تونا
گوشت مرغ
گوشت مرغابی
گوشت مند
گوشت مند کردن
گوشت مندی
گوشت میوه
گوشت ناخن
گوشتابه
گوشتاره تبسی
گوشتالو
گوشتالویی
گوشتپاره
گوشتخوار
گوشتخوار و گیاهخوار
گوشتخوارانه
گوشتخواری
گوشتگن
گوشتناک
گوشتی
گوشتین
گوشخراش
گوشخراشی
گوشخزک
گوشخزه
گوشدیس
گوشزد
گوشزد کردن
گوشک
گوشک ماهی
گوشگیر
گوشمال دادن
گوشمال نشدنی
گوشمالی
گوشمالی دادن
گوشمالی دهنده
گوشمالی شدید
گوشمالی شدید دادن
گوشنواز
گوشواره
گوشوان
گوشه
گوشه ۹۰ درجه
گوشه اتاق مجاور بخاری
گوشه تند
گوشه دار
گوشه داری
گوشه دیوار
گوشه راست
گوشه زدن
گوشه زنی
گوشه ساختمان
گوشه سمت
گوشه سنج
گوشه عزلت
گوشه گرفتن
گوشه گیر
گوشه گیر کردن
گوشه گیری
گوشه گیری کردن
گوشه نشین
گوشه نشینی
گوشه و کنار
گوشه و کنایه
گوشه یاب
گوشی
گوشی پزشکی
گوشی تلفن
گوشیار
گوفر
گوفیه
گوک
گوگار
گوگال
گوگرد
گوگرد زدن
گوگرد سرخ
گوگرد مانند
گوگردانک
گوگردی
گول
گول آتش
گول خور
گول خوردگی
گول خورده
گول زدن
گول زدن از راه وانمود کردن
گول زن
گول زنک
گول زننده
گول زنه
گول زنی
گولاش
گولاک
گولک
گولو
گوله
گولی
گومباش
گون
گونا
گونا شدن
گونا کردن
گونادار کردن
گوناگون
گوناگون شدن
گوناگون کردن
گوناگونی
گوناگونی زیستی
گوندولاران
گونگی
گونند
گونه
گونه انسان
گونه ای
گونه فرگشت
گونه ویژه دام
گونه ویژه گیاه
گونه های مختلف واژه
گونی
گونیا
گوه
گوه بادبان کشتی
گوه سان
گوه گذاری کردن
گوه گذاشتن لای چیزی
گوهر
گوهر آذین کردن
گوهر آما
گوهر بار
گوهر تراش
گوهر خانه
گوهر درخشان
گوهر نشان
گوهرافشان
گوهرفروش
گوهرکده
گوهرنشان کردن
گوهری
گوهرین
گوهرین کردن
گوی
گوی اسکواش
گوی انداز
گوی بلورین در فال گیری
گوی پران بودن
گوی پرانی کردن
گوی پردار
گوی دارای مسیر منحنی
گوی راهنما
گوی زدن آهسته با چوگان
گوی سان
گوی شماره هشت
گوی شناور
گوی فلزی کوچک
گوی قوس دار
گوی که آهسته زده شده
گوی مانند
گوی ماهی
گوی نخ
گویا
گویا بودن
گویا سازی
گویاخسته هستید
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی