جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "ر" (صفحه 4)
رخوت انگیز
رخوت بخشیدن
رخوت و بی حالی بهاری
رخه
رخیدن
رد
رد ادعای حریف
رد استدلال
رد بو
رد بو را گرفتن
رد جانور
رد شدن
رد شدن از
رد شدن از صافی
رد شدن از میان برف
رد شدن از میان جمعیت با فشار
رد شدن از میان گل و لای
رد شدن با پا
رد شدن با پرش
رد شدن با سرعت و صدای ویز ویز
رد شدن با صدای بلند
رد شدن با فشار از میان جمعیت
رد شدن با گام بلند از روی چیزی
رد شدن به سرعت
رد شدن در امتحان
رد شدن غیر قانونی از وسط خیابان
رد قایق بر روی
رد کردن
رد کردن اتهام خود
رد کردن از درون چیزی
رد کردن استدلال
رد کردن استدلال دیگری
رد کردن استدلال کسی
رد کردن با تحقیر
رد کردن با خشم
رد کردن با سوگند
رد کردن با شدت
رد کردن به صورت قاچاقی
رد کردن به طور شدید
رد کردن خوراکی
رد کردن در امتحان
رد کردن عقاید و رسوم کلیسای خود
رد کردن نادرست بودن چیزی
رد کسی را گرفتن
رد کسی رفتن
رد کشتی بر روی آب
رد کننده
رد گیری
رد گیری کردن
رد نکردنی
رد و بدل کردن
رد و بدل کردن خبر
رد و بدل کردن مکرر توپ
رد هواپیما در آسمان
ردآیلند
ردا
ردا پوشاندن
ردائ
ردائت
ردائت مزاج
رداحسان کردن
ردای بی آستین
ردای راهبان
ردای سفید کشیشان در مراسم رسمی
ردای گشاد و رنگارنگ
ردپا
ردپا را گرفتن
ردپای جانور
ردپای حیوانی را گرفتن
ردپای کسی را گرفتن
ردخور
ردخور ندارد
ردسازی
ردشو
ردع
ردنگت
ردوبدل کردن
رده
رده بندی
رده بندی درمانی
رده بندی شناسی
رده بندی کردن
رده بندی کردن در جاکاغذی
رده بندی کردن در خانک
رده بندی نشده
رده درمانی
رده ستون ها
رده کردن
رده ناپذیر
ردی
ردیاب
ردیاب آوایی
ردیابی کردن
ردیف
ردیف ایستادن
ردیف بندی کردن
ردیف پاروها
ردیف جاانگشتی
ردیف جلو در سالن تئاتر
ردیف حروف درماشین تحریر و کامپیوتر
ردیف خانه ها
ردیف درجه یک در سالن تئاتر
ردیف سازی
ردیف شستی ها در ماشین تحریر و کامپیوتر
ردیف صندلی
ردیف کردن
ردیف کردن دوباره
ردیف کلیدها
ردیف کلیدهای پیانو
ردیف کلیدهای پیانو و هر چیز کلید دار
ردیف مشایعت کنندگان
ردیف مضراب
ردیف نمرات در قفل های نمره ای
ردیف نیمکت
ردیفی از پرچم های کوچک
ردیم
رذالت
رذل
رذل نژاد پرست
رذلانه
رذیله
رز
رز مشکی
رزاز
رزاق
رزانت
رزرو
رزرو شده
رزرو کردن
رزرو کردن هتل و هواپیما و رستوران
رزرو نشده
رزق
رزم
رزم آرا
رزم آرایانه
رزم آرایی
رزم آرایی کردن
رزم آماد
رزم آماد کردن
رزم آوری
رزم پیشه
رزم تدبیر
رزم تدبیرانه
رزم تدبیرگر
رزم تدبیری
رزم ترفند
رزم ترفندگر
رزم ترفندی
رزم دیده
رزم رنجوری
رزم کردن
رزم کوتاه و سریع
رزم ناو
رزماری
رزمایش
رزمجو
رزمخواه
رزمگاه
رزمگه
رزمنامه
رزمناو کوچک
رزمنده
رزمه
رزمی
رزمیدن
رزوه
رزه
رزیدن
رزیستور
رزین
رژ لب
رژگونه
رژه
رژه با شکوه
رژه رفتن
رژه رفتن بدون خم کردن زانو
رژه رفتن به صف یک نفره
رژه سواران
رژه های مجلل
رژیم
رژیم خوراکی
رژیم سلطنتی
رژیم شناس
رژیم غذایی
رژیم گرفتن
رژیم لاغری
رژیمی
رس مانند
رس مطبق
رسا
رسا و گیرا
رساگر
رسالت
رساله
رساله کوتاه
رساله نویس
رسام
رسانا
رسانا بودن
رسانایی
رساندن
رساندن با اشاره
رساندن با کنایه
رساندن به
رساندن به سرعت
رساندن به طور تلویحی
رساندن به طور ضمنی
رساندن به طور قاچاقی
رساندن به نتیجه مطلوب
رساندن پیام
رساندن روزی
رساندن کار به
رساندن کمک
رساندن مطلب
رساندن معنی
رساندن میوه به زور
رسانش
رسانش فیزیک
رسانشی
رسانگر
رسانگر برقی
رسانگری
رسانگری کردن
رساننده
رساننده کالا
رسانه
رسانه برق
رسانه گران
رسانه ها
رسانه های جمعی
رسانه های خبری
رسانه های گروهی
رسانیدن
رسایش
رسایی
رسایی صدا
رست
رست انگیز
رستاخیز
رستاخیز شناختی
رستاخیز شناسی
رستاخیز کردن
رستاخیزشدن
رستاخیزگر
رستاد
رستاک
رستاندن گیاه به زور
رستگار
رستگار کردن
رستگارشدن
رستگارکننده
رستگارگر
رستگاری
رستگاری از راه توکل به عیسی
رستگاه
رستگی
رستم
رستم درحمام
رستمینه
رستن
رستنگاه
رستنگر
رستنی
رستوران
رستوران بوفه
رستوران پرجنب و جوش
رستوران خودکار
رستوران خوراک های سبک
رستوران در سینما
رستوران کوچک
رستوران کوچک در هتل
رستوران کوچک و کثیف
رستوران محقر
رستوران و آبجو فروشی
رستوران و پمپ بنزین کامیون ها
رستوران و کاباره گرانقیمت
رستوران ویژه استیک
رستوران ویژه خوراک های سبک
رسته
رستی
رستیدن
رسد
رسدبان
رسددسته
رسدیار
رسش
رسم
رسم الخط
رسم باقی مانده از گذشته
رسم بی معنی
رسم دینی
رسم زودگذر
رسم غیر قانونی کشتن بدون محاکمه
رسم فنی
رسم کردن
رسم کردن با بی دقتی و شتاب
رسم کننده
رسم محلی
رسم معمول
رسم نیست که
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
حاشاپذیر
حرف ربط همپایه
حرق
حرکت کردن با زحمت
حرکت کردن باخشونت
حساب شدنی
حشیشه البرق
حفظ کردن از حرارت
حق الامتیاز نفت
حق به جانب کردن
حقیرشماری
حلقاویز کردن
حلقه پیستون
حمام کردن
حمله متقابل
حوزه فرعی
حکم اتهام
حکم تملک موقت
حکم کردن از پیش
حکمت ارسطو
حیران کردن
حیفا
حیوان ابرش
حیوانی کردن
حلقه زینتی
حس باصره
حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی